امشب نگاه کن به اطرافت!
به خوشبختی هایت!
به کسانی که می دانی،
دوستت دارند!
و به خـدایی که،
هـرگـز تنهایـت...
نخواهد گذاشت..!

"شبتون زیرِنورِرویِ مـاهِ خدا"

عادت می کنیم...
به خوبی های پشت سر هم...
به دوستت دارم های بیش از حد...
به مهربانی ها...
وقتی یک چیزی پشت سر هم اتفاق افتاد...
دیگر مثل اولین بار نیست...
شیرینی اش را از دست می دهد..
درست مثل خریدن یک لباس نو...
دو روز اول یا شاید یک هفته اول خیلی مراقبش هستی...
اما به محض اینکه برای دومین بار آن را شستی...
تبدیل می شود به یکی از لباس های داخل کمد...
ما آدم ها یاد گرفته ایم...
یاد گرفته ایم که عادت کنیم...
به اشیاء،به آدم ها،به رفتار ها...
فرقی نمی کند...
هر چیزی را زیاد داشته باشی،
تبدیل میشود به یکی از روزمره هایت...

صبورباشیم...
گاهي باید...
ازمیانِ بدترین روزهایِ زندگی،
عبور کنیم تا...
به بهترین هاش برسیم..!

چه درديست؟!
خب قَدرش را همين حالا بدانيد،
چند ماهِ ديگر...
چند سالِ ديگر...
ميخواهيد حسرتِ همين آدمى كه كنارتان هست را بخوريد!
آدمى كه الان برايتان ميميرد،
شايد سالها بعد حتى...
اسمتان را هم به ياد نياورد،
زمان احساسِ آدمها را تغييرميدهد!

کاور عالیه

یک لبخند زیبا مهمون من باشید

تا ميتوانيد غافلگيرش كنيد
درست در لحظه اى كه فكرش را هم نميكند!
مثلِ بارانِ وسطِ چله ى تابستان
ذوق كردنش را با دقت ببينيد
لبخندش را...
باور كنيد تمامِ اينها يك دنيا ارزش دارد!

هرطور بود گذشت
مثل برق مثل باد
مثل عمر که هیچوقت
جدی اش نگرفتیم
مثل تمام روزهایی که در راهند
تابستان را می گویم
در آخرین نفسهای شهریورش
دعا کنیم
پاییز هیچ دلی را به تاراج نبرد

ما پادشاه را کشتیم؛
سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم
حالا تنها چیزی که گیرمان آمده،
یک پادشاه جدید بدتر است!
آن زمان برای آزادی میجنگیدیم ،
ولی الان برای نان!!!
ویکتور_هوگو

از بچگی بهمون میگفتن :
از کسی نترس ،
فقط از خدا بترس.
درحالی که باید میگفتن :
از همه بترس ،
فقط از خدا نترس
حسین_پناهی