توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
وجود من، گورستان آدمهاست.
گورستانی از خودم، از آدمهایی که قبلا بودم.
شبها که نقابم به خواب میرود،
ناگهان تمام آن منها بیدار میشوند،
جیغ میزنند،
فریاد میکشند،
و بابت مرگ ناجوانمردانهشان ملامتم میکنند.
صبح که بیدار میشوم، تمام بدنم درد میکند؛ طوری که انگار بار سنگینی را به دوش کشیدهام. کمی به فکر فرو میروم، اما درنهایت با خودم میگویم:
((عجب خواب بدی دیدم!))
و اینگونه یک روز دیگر را آغاز میکنم...
الهه بهشتی
نظرات دیوار ها
گاهي خود آدم که قبلا بوديم اينقدر خوب بوده که الان دلت براش تنگ ميشه....
کاش اون قسمتهايي از وجود آدم وارد گورستان مي شدند که الان ميتونستي در برابر ملامتشان بگي چه خوب شد ديگه نيستي، خوشحالم از رفتنت....
متن زيبايي بود، ممنون دوست عزيز
چرا اخه
چرا مرگ ناجوانمردانه
مرسی
بسیارزیبا