یکشنبه ها خونه ی ما کلاسه( بماند چ کلاسی) ساعت 10 خانوما میان خونمون
امروز طرفای ساعت 9-30 از دل درد و حالت تهوع از خواب پریدم....دوییدم رفتم تو دسشویی
اومدم بیرون..کلی قرص و دارو خوردم ..ک برم بخوابم
یهو مامانم جلومو گرفت گفت..
نمیبینی دیرم شده؟؟هنو کارا مونده؟؟الان خانوما میرسن؟؟
دستمال گردگیری که تو دستش بود و پرت کرد سمت من...الان ساعت 10شده..خانوما اومدن
مامانم منو مجبور کرد هم گرد گیری کنم...هم جارو بکشم..هم لباسارو تو بالکن پهن کنم
کارم ک تموم شد میگم
مامان من مثلا حالم بد بود
میگه
منم چون حالت بد مجبورت کردم کار کنی که یادت بره
خلاصه خواستم بگم من خیلی خوشحالم که مامانم
مامانمه

آزمایش خون....

http://www.hamkhone.ir/member/112411/blog/view/291786/

سلام صبح بخير
تصميم بگير امروز حالت خوب باشه ،
و هفتهٔ فوق العاده اى داشته باشى.
حال خوب نصیب دلِ مهربونتون
هفته تون سراسر شادی و آرامش و نیکبختی

روووووزت مبارک آقا دکتر

بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
باسم رب المهدی(عج)
ﺧﺪﺍﯼ خوب ﻣﻦ سلام
تو را سپاس میگویم
برای نعمتهایت.
در این روز جمعه به همه
ﺳﻼﻣﺘﯽ، ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ سعادت
و خوشبختی را
عطابفرما..

واقعا ؟ عیدتون مبارک