دیوار کاربران


masih11
masih11
۱۳۹۵/۰۳/۲۰

زندگی ذره کاهیست ، که کوهش کردیم

زندگی نام نکویی ست که خارش کردیم

زندگی نیست بجز نم نم باران بهار ،

زندگی نیست بجز دیدن یار ،

زندگی نیست بجز عشق ،

بجز حرف محبت به کسی ،

ورنه هر خار و خسی ،

زندگی کرده بسی ،

زندگی تجربه تلخ فراوان دارد ،

دو سه تا کوچه و پس کوچه و

اندازه ی یک عمر بیابان دارد .

ما چه کردیم و چه خواهیم کرد

در این فرصت کم ؟!

masih11
masih11
۱۳۹۵/۰۳/۲۰

...

ارسال شده در ۱۳۹۵/۰۳/۲۰
1 نظر
نمايش ها: 14
گزارش
چاپ

ای بکرترین برکه! هلا سوره ی صافی !

پرهیز کن از این همه پرهیز اضافی !

داغی بزن از بوسه به پیشانی سردم

بدنام که هستیم به اندازه‌ی کافی

تلخینه‌ی آمیخته با هر سخنت را

صد شکر! شکرپاش لبت کرده تلافی !

با یافتن چشم تو آرام گرفتم

چون شاعر درمانده پس از کشف قوافی

چندی‌ست که سردم شده دور از دم گرمت

بر گردنم از بوسه مگر شال ببافی ...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۱۹

خـــــدایا…
باز هم میخواهم از تو

سهم دستانم بخشایش
سهم چشمانم مهربانی
سهم پاهـایم معرفت
سهم دهانم ذکـر
سهم قلبم محبت

و سهم لحظاتم را
انسـانیت ببخشـــای

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۱۹

دوست داشتن بہ

تعداد دفعات گفتنـ

نیست حس است

ڪہ باید بی کلام

هم لمس شود

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۱۹

عشق
مانند آتش مےماند

آدمهای عاقل
خود را در آن گرم مےکنند

و

آدمهای نادان
خود را در آن مےسوزانن

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۱۸


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۱۸

ناز کن ناز که باز از همه کس نازتری
دلبری عشوه گری شوخی و طنازتری

راز زیبایی خلقت همه در جلوۀ توست
ناز کن ناز که هم رازی وهم نازتری

باز کن چهره که از شرم عرق ریزد گل
ای که زیباتر و رعناتر و ممتازتری

بیتِ ابرویِ تو سَر بیتِ کدامین غزل است ؟
تو بگو کزهمه کس قافیه پردازتری

شهر زیبای تو صد طعنه زند بر شیراز
تو خود از «حافظ» شیراز غزل سازتری

بال پرواز تداعی شود از نغمۀ تو
تو زهر بلبلی خوش نغمه خوش آوازتری

بگو ای چشم چه گفتت مگر آن لحظه ترا
هر چه پاک ات بکنم بازتری بازتری

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۱۸

فرق است میان گرگی که گرگ به دنیا آمد ،
و آدمی که گرگ شد
اسمش... آدم....است

اما تو باور نکن

گاهی کاری می کند که از پس هیچ گرگی بر نمی آید...!

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۱۸

دیروز با دوس دخترم خیلی عاشقانه تو خیابون راه میرفتیم....
یهو بهم گفت ؛عزیزم بعد ازدواج منو میاری بیرون؟؟؟
گفتم؛اگه شوهرت بزاره چراکه نه؟؟؟
بیشعور گراز یهو با کیف خوابوند تو صورتم!!!
.

.
ولی خداییش باید اجازه بگیره ...
نباید بگیره?!!

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۳/۱۶

*راســــــتی،

دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام…!

“حــــال مـــن خـــــــوب اســت” … خــــــوبِ خــــوب*