دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۲/۱۹

قصہ‌عشق،انساڹ‌بودڹ ماست
اڪَر ڪسي احساست را نفهمید
مهم نیست
سرت را بالا بڪَیر ولبخند بزڹ
فهمیدڹ احساس
ڪار هر آدمي نیست☆

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۲/۱۹

ﻭقتـے ﻛـﻪ ﺑـــــﻪ ﺟﺎے
ﺑــﻤـﺎﻥ
ﻣـﻴـﮕﻮﻳـے
ﻫـــﺮ ﻃــﻮﺭ ﺭﺍﺣـــتـے
ﺑـﻮے
ﺧـﻴﺎﻧـﺖ
ﻣـــﻴﺪﻫـــــے ...

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۲/۱۹

فقر همه جا سر ميكشد .......
فقر ، گرسنگي نيست ، عرياني هم نيست ......
فقر ، چيزي را " نداشتن " است ، ولي ، آن چيز پول نيست ..... طلا و غذا نيست .......
فقر ، همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند ......
فقر ، تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ،‌ كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ......
فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند .....
فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود .....
فقر ، همه جا سر ميكشد ........
فقر ، شب را " بي غذا " سر كردن نيست ..
فقر ، روز را " بي انديشه" سر كردن است ..
دکترعلی شریعتی

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۲/۱۹

تویی كه داری این پست رو میخونی ...

آره

با خودِتَم ...

از خُدا میخوام

به همه آرزوهای خوب و قشنگِت بِرسی.

تو زندگیتم َهمیشه لَبخند رو لَبات باشه....

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۲/۱۹

گرگ باش!!

مغرور!!

بر شب پادشاهی کن...

میخوای خنجر بزنی از روبه رو بزن

مثل گرگ تعصب داشته باش

مثل گرگ حتی به شیر هم رحم نکن...

مثل گرگ رو در رو حق بگیر...

به مانند گرگ باش...

دشمنانت را گاز بگیر...

دوستانت را لیس بزن...

گرگ باش دشمن را بدر...

در برابر سگان ولگرد بی تفاوت باش...

انها با پارس کردن های بیهوده زنده اند...

گرگ باش...

بی اعتماد...

بی اعتنا...

همیشه با گله اما تنها...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۲/۱۹

وقتی یکی اخلاقش باهات بد میشه...☻

بدون یه جای دیگه اخلاقش خـــــــــیــــلی خوب شده...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۲/۱۹

وقتی یکی اخلاقش باهات بد میشه...☻

بدون یه جای دیگه اخلاقش خـــــــــیــــلی خوب شده...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۲/۱۸

خدا وکیلی اگه "استیون هاوکینگ" تو ایران به دنیا اومده بود فوق فوقش دعوتش میکردن برنامه ی ماه عسل،از سختیای زندگیش میگفت بعد خودشو مادرشو احسان علیخانی میزدن زیر گریه

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۲/۱۸

دقت کردین پسرا ۱۰ دقیقه حاضر می شن، ۴ ساعت می رن بیرون، دخترا ۴ ساعت حاضر می شن، ۱۰ دقیقه می رن بیرون؟

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۲/۱۸

خاﻧﻤﻪ ﺳﺮ ﻗﺒﺮﻩ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺯﺍﺭ ﻣﯿﺰﺩﻩ:
ﺩﺧﺘﺮﺍﺕ ﮐﻔﺶ ﻧﺪﺍﺭﻥ,ﭘﺴﺮﺕ ﻟﺒﺎﺱ ﮔﺮﻡ
ﻧﺪﺍﺭﻩ,ﺧﻮﺩﻡ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ;
ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﯿﻪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﻟﮏ ﺍﯾﻦ ﺑﺪﺑﺨﺖ
ﻣﺮﺩﻩ ﯾﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺑﯽ ﺟﻧﺲ ﺑﯿﺎﺭﻩ!!!؟