متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - zohre_65

zohre_65
چون تو دارم ، همه دارم دگرم هیچ نباید...
4000
  • جنسیت : زن
  • سن : 38
  • کشور : ایران
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : دیگر..
  • وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : انتخاب كنيد
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : چون تو دارم ، همه دارم دگرم هیچ نباید...
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 149228_head5y7noxoxfnagmkvqfcgq4gzjcethrxonm.jpg
  • آهنگ پروفایل : http://up.hamkhone.ir/uploads/2021-12/1684fad7c178392f0ae968d8f500f87d.mp3

11 ماه پيش

روزی در قطار، سوت که به صدا درآمد، چیزی در درونم به غلیان افتاد. ناخوش بودم. به ریخت مردم نگاه کردم. مسافرهای واگن‌های تخت‌دار مایهٔ غرور ما نیستند. مجموعهٔ عجیب و غریبی بود از پک و پوزهای منحوس یا مبتذل. به عادل‌ها فکر کردم. فکر کردم که تنها عدالت ممکن دقیقاً تقسیم تازه‌ای است از بی‌عدالتی. ما انقلاب می‌کنیم تا واگن‌های تخت‌دار را کسانی دیگر بگیرند.
ص ۲۵۷

خطاب_به_عشق
آلبر_کامو

11 ماه پيش

korosh_ts :
به عقیده‌ی من، امید، گلی‌ست که سنگ را شکافته و جسورانه از شکاف کوچکی بیرون زده. بارانی‌ست که میانه‌ی تابستان و بی‌هیچ دلیل منطقیِ قانع کننده‌ای به کویر تشنه‌ای باریده، لبخندی‌ست که پس از اشک‌های فراوان، بی‌اختیار بر لبی نقش بسته و نوزادی‌ست که پس از سی و چندسال انتظار و درست زمانی که هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرده، متولد شده...
امید تنها چیزی‌ست که ما را کنار هم و به زیستن متصل نگاه داشته و تنها چیزی که به خاطر آن دوام آورده‌ایم...
به همدیگر امید تعارف کنیم. این چیزی از ما کم نمی‌کند اما باعث می‌شود تاریکی‌های حوالی‌مان کمتر شود و در جهان روشن‌تری به بقا فکر کنیم.

نرگس_صرافیان_طوفان‌
{H}{H}{H}
دلتون پر از امید شاد باشید گرامی..:mainim

ممنون

11 ماه پيش

به عقیده‌ی من، امید، گلی‌ست که سنگ را شکافته و جسورانه از شکاف کوچکی بیرون زده. بارانی‌ست که میانه‌ی تابستان و بی‌هیچ دلیل منطقیِ قانع کننده‌ای به کویر تشنه‌ای باریده، لبخندی‌ست که پس از اشک‌های فراوان، بی‌اختیار بر لبی نقش بسته و نوزادی‌ست که پس از سی و چندسال انتظار و درست زمانی که هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرده، متولد شده...
امید تنها چیزی‌ست که ما را کنار هم و به زیستن متصل نگاه داشته و تنها چیزی که به خاطر آن دوام آورده‌ایم...
به همدیگر امید تعارف کنیم. این چیزی از ما کم نمی‌کند اما باعث می‌شود تاریکی‌های حوالی‌مان کمتر شود و در جهان روشن‌تری به بقا فکر کنیم.

نرگس_صرافیان_طوفان‌

دلتون پر از امید شاد باشید گرامی..

1 سال پيش

گرفته است جهان را غبار بی دردی
کجا رویم ازین عالم خراب، کجا؟

صائب_تبریزی



555+

1 سال پيش

اگر بر بلندای قلهٔ شادی باشید، دیگر قادر نیستید قدرش را بدانید.
یک زندگیِ حقیقتاً خوب، نیمی شادی و نیمی غم در خود دارد اینگونه انسان به‌راستی احساس زنده بودن می‌کند...

کارل_گوستاو_یونگ
+5

1 سال پيش

درویشی، شیخ را از بندگی سؤال کرد که:
ای‌ شیخ! بندگی چیست؟
فرمود: خلقك الله حرّا کن کما خلقک.
«خدایت آزاد آفرید، پس آزاده باش.»

گفتند: یا شیخ! سوال از بندگی است، فرمود «تا بنده نباشی، آزاد نخواهی‌بود.»

اسرار_التوحید_فی_مقامات_شیخ_ابوسعید
محمد_بن_منور


555+