متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - yahda2820

yahda2820
به زندگی حمله می کنم....... چون اون بالاخره منو میکشه
1784
  • جنسیت : زن
  • سن : 26
  • کشور : ایران
  • استان : خراسان رضوی
  • شهر : مشهد
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : آبی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : دیپلم
  • نوع رشته : علوم انسانی
  • درآمد : معرکه
  • شغل : بابا هنوز درس می خونم
  • وضعیت کار : بیکار
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : میانه رو
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : خیلی لج باز و حاضر جواب وهمچنین مغرور
  • علایق من : خودم
  • ماشین من : ژیان
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : هرچی خوش مزه باشه
  • ورزش مورد علاقه : فووووووووووووووووووووووووتبال
  • تیم مورد علاقه : استقلال
  • خواننده مورد علاقه : مرتضی پاشایی-مهدی احمدوند
  • فیلم مورد علاقه : ترسناک باشه
  • بازیگر مورد علاقه : غضنفر
  • کتاب مورد علاقه : کخخخخخخخخخخخخخخخخ
  • حالت من : خونسرد
  • فریاد من : به زندگی حمله می کنم....... چون اون بالاخره منو میکشه
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : اردیبهشت
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

9 سال پيش

کسی چه می داند

من امروز چند بار فرو ریختم

چند بار دلتنگ شدم

از دیدن کسی که

فقط پیراهنش شبیه تو بود!

گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه

دیوانه کننده ترین حس دنیاست!

9 سال پيش

نگاهم کن که من محتاج آن چشمان دلتنگم

بگو با من دوباره راز مستی را

که بی تو من

به یک دنیا شقایق

دل نمی بندم..

10 سال پيش

روزی هزار بار با تو برخورد می کنم

و هر بار

اسمم را کجا شنیده ای؟

و چقدر چهره ام برای تو آشناست!

تقصیر چشم های تو نیست

اگر در نقطه های کور خانه زندگی می کنم

و تکرار می شوم هر روز

شبیه عطر بهار نارنج روی میز صبحانه

شبیه خطوط قهوه ای چای ته فنجان ها

و شبیه زنی در آینه که ابروهایش را برمی دارد و

فکر می کند دنیا در چشم های تو تغییر خواهد کرد

تقصیر چشم های تو نیست می دانم

این خانه تاریک تر از آن است که چهره ام را به خاطر بسپاری

و ببینی چگونه بوی مرگ از انگشت هایم چکه می کند

هر بار که نمی پرسی شعر تازه چه دارم

حق با توست، پوشیدن پیراهن حریر

و آویختن گوشواره های مروارید

حس شاعرانه نمی خواهد

و می شود آنقدر به نقطه های کور زندگی عادت کرد،

که با عصای سپید کنار هم راه برویم

و با خطوط بریل باهم حرف بزنیم.

10 سال پيش

دنیا سوت پایان را بزن! صداقت من حریف

دروغ این زمانه نمی شود.

10 سال پيش

Armin72 :
برای کسی که با میل خودش رفته

یک ثانیه دلتنگی هم حماقت محض است . . .

دنیا ارزش نداره که واسش بجنگی برو پیشه سمیرا اون بهتر

10 سال پيش

: