کاش میآمدی و
دوباره از باغ نگاهم انگور میچیدی
من هر روز تشنهی نگاه مهربان توأم
و در آرزوی شنیدن صدای تو
دل تنهایم
و شعرهایی که گاهی برایت مینویسم
و جان ناقابلی که در تن دارم
و خیال تو که هر شب لابهلای موهایم غوطهور میشود
همه در انتظار توست.
- جنسیت : زن
- سن : 31
- کشور : ایران
- استان : سمنان
- شهر : سمنان
- فرم بدن : انتخاب كنيد
- اندازه قد : انتخاب كنيد
- رنگ مو : انتخاب كنيد
- رنگ چشم : انتخاب كنيد
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : انتخاب كنيد
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : دیگر..
- وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
- وضعیت بچه : انتخاب كنيد
- وضعیت سواد : انتخاب كنيد
- نوع رشته : انتخاب كنيد
- درآمد : انتخاب كنيد
- شغل : انتخاب كنيد
- وضعیت کار : انتخاب كنيد
- دین : انتخاب كنيد
- مذهب : انتخاب كنيد
- دید سیاسی : انتخاب كنيد
- خدمت : انتخاب كنيد
- شوخ طبعی : انتخاب كنيد
- درباره من : انتخاب كنيد
- علایق من : انتخاب كنيد
- ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
- ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
- حالت من : انتخاب نشده
- فریاد من : انتخاب كنيد
- اپراتور : انتخاب نشده
- نماد ماه تولد : انتخاب نشده
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
2 سال پيش
saeed1360
2 سال پيش
saeed1360
از هر تعلقی که گذشتم، تواناتر شدم.
هر روز چیزی را ترک کردم و هر روز چیزی مرا ترک کرد.
با هر تَرْکی، خاکِ تنم تَرَکی برداشت و چیزی از آن رویید،
بالی شاید، کوچک و شفاف و نامرئی.
پریدن با پرهایی ناپیدا مرا بی پروایی آموخت.
آخرین تمنایم سنگی است سهمگین که بر شانه هایم چسبیده است،
باری که قرن هاست به ناگزیر هر زنی آن را برده است.
فردا آن را از شانه هایم پایین خواهم گذاشت
زیرا که در این کوله پشتی، توشه نیست؛
تقاضا و تمناست و آدمی زیر بار تقاضاها
و تمناهایش تلف خواهد شد.
رهیدن، رنج بسیار دارد اما پاداشی نیز دارد که آن رنج را التیام میبخشد.
چه ناچاری دلپذیری است که راه رستگاری جز از گذشتن نمیگذرد