متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - rozhan021

rozhan021
تو اگه حالیت بود نمیرفتی دیشب ادعات میشه ولی نمیفهمی هیچم اگه حالیت بود نگران بودی بمیرم نیستی وقتی پیشم
2522
  • جنسیت : زن
  • سن : 25
  • کشور : ایران
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • فرم بدن : هیکل زیبا
  • اندازه قد : 1.50
  • رنگ مو : قهوه ای روشن
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : علوم تجربی
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : والیبال
  • تیم مورد علاقه : ایران تو فوتبال پرسپولیس
  • خواننده مورد علاقه : اووووو کلیه حوصله ندارم نام ببرم
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : خیلی حوصله ندارم نام ببرم
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : کنجکاو
  • فریاد من : تو اگه حالیت بود نمیرفتی دیشب ادعات میشه ولی نمیفهمی هیچم اگه حالیت بود نگران بودی بمیرم نیستی وقتی پیشم
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : آذر
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 90283_headphnrruusp62vh75yo124y2kf99ejxckdmx.jpg
  • آهنگ پروفایل : تتلو

8 سال پيش

سکـــــــــــــــــــوت کردم که غــــــــــــــــــــرورم نشکند...

غرورم نشکست...!

دلم نابـــــــــــــــــــــــــــــــــــــود شد...........!!!

8 سال پيش

داشتم اشک هایم را روی نامه ای عاشقانه با قطره چکان جعل می کردم ، خاطرم آمد شاید دلتنگ خنده هایم باشی ، ببخش اگر این روزها عشق با گریستن اثبات می شود .

8 سال پيش

فراموشی!

فکر نکن من سنگ شوم

خاکی تر از آنم که

آلوده ی دست ننگین این رنگ شوم

بها ر رفت وبهار ها آمد

سبز وقرمز وزرد وسفید

من رنگ نمی بازم

حتی اگر زیر شلاق زمانه کبود شوم

آبی تر از آنم

که با آسمان هم رنگ شوم

یا که در دریا غرق شوم

فراموشی!

این وصله های سیاه وسفید به ما نمی چسبد

حتی اگر به یادش

خانه ام خراب شود

خانه!

خانه ای نیست ازان این دل

خانه ام ازان کسی است،که به یادش خانه خراب شدم

فراموشی!

لحظه ها را یک یک به تپش قلبم گره می زنم

تا یادم نرود

که بی یاد تو نفس زدن از یادم برود

8 سال پيش

فراموشی!

فکر نکن من سنگ شوم

خاکی تر از آنم که

آلوده ی دست ننگین این رنگ شوم

بها ر رفت وبهار ها آمد

سبز وقرمز وزرد وسفید

من رنگ نمی بازم

حتی اگر زیر شلاق زمانه کبود شوم

آبی تر از آنم

که با آسمان هم رنگ شوم

یا که در دریا غرق شوم

فراموشی!

این وصله های سیاه وسفید به ما نمی چسبد

حتی اگر به یادش

خانه ام خراب شود

خانه!

خانه ای نیست ازان این دل

خانه ام ازان کسی است،که به یادش خانه خراب شدم

فراموشی!

لحظه ها را یک یک به تپش قلبم گره می زنم

تا یادم نرود

که بی یاد تو نفس زدن از یادم برود

8 سال پيش

اینروزها هوای دلم بارانیست،شعرکف دستانم غلت میزند

چهره ها انقدر غریب به نظر میرسند،انگارسالهاست از دیارخود دور افتاده ام

نه اینکه همین دیروز بود دست تقدیر مرا بدین سو کشاند،

یاد ان ایام به خیر که برای گذر ایام بازی بهانه خوبی بود

حالا که خود چه بازیچه ای شده ایم،

انقدر در خودمان گم شده ایم که فراموشمان میشودکس دیگری هم در این نزدیکی است.

ای کاش بهانه همین بود،

عشق،

اما این فقط انکار یک درد مشترک است،

باید به التماس دنیا پایان داد،حتی باگذشت از عشق هم میتوان عشق ورزید،

شکست بوسه بر پیروزی است! اگر بخواهیم.....

8 سال پيش

خدایــــــــــــــــــــ♥ـــــــــــــــــــــــا . . .

وقتی همه چيز را به تو مي سپارم ،

نورِ بي كرانِ تو در من جريان مي یابد ؛

و دعايم به بهترين شيوه ی ممكن متجلی می شود . . .

پس هم اكنون خود را در آغوش تو رها مي كنم ،

تا تمام آشفتگی ها و سردرگمي هايم ،

در حضور امن و گرمِ تو ،

به آرامی ذوب شوند و از ميان بروند . . .