بلاگ كاربران


  • آسایش

  • رنج‌ها بردیم و آسایش نبود اندر جهان ترک آسایش گرفتیم این زمان آسوده‌ایم سعدی
  • غرور و تعصب

  • احساسات من به این راحتی ها تغییر نمی کند، شاید بتوان گفت زود رنجم؛ اما اگر عقیده ام نسبت به کسی تغییر کند تا ابد تغییر می‌کند..! غرور و تعصب_جین آستین
  • سفر

  • مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم هزار روحم و در یک بدن نمی گنجم   فاضل نظری    
  • چشم هایش

  •       بعضی چیزها را نمی‌شود گفت... بعضی چیزها را احساس می‌کنید، رگ و پی شما را می‌تراشد، دل شما را آب می‌کند، اما وقتی می‌خواهید بیان کنید، می‌بینید که بی رنگ و جلاست ! مانند تابلوئیست که شاگردی از روی کار استاد ساخته باشد. عینا همان تابلوست اما آن روح، آن چیزی که دل شما را می‌فشارد در آن نیست...   چشم‌هايش  بزرگ_علوی   …
  • حسرت دور

  •     آه از این غربت نزدیک و از آن حسرت دور عشق در سینه‌ی من هست و در آغوشم نیست   اصغر معاذی
  • مترسک

  •   حاصل عشق مترسک به کلاغ مرگ یک مزرعه است ...
  • ♬♫♪ زمستون♬♫♪

  •   https://dls.music-fa.com/tagdl/downloads/Afshin%20Moghadam%20-%20Zemestoon%20(320).mp3 زمستون…●♪♫تنِ عریونِ باغچه؛ چون بیابون…●♪♫درختا… با پاهای برهنه، زیرِ بارون…●♪♫نمی دونی؛ تو که عاشق نبودی●♪♫چه سخته مرگِ گل؛ برای گلدون●♪♫گل وُ گلدون؛ چه شبها، نشستن بی بهانه●♪♫واسه هم قصه گفتن؛ عاشقانه●♪♫چه تلخه… چه تلخه…●♪♫باید تنها بمونه؛ قلبِ گلدون…●♪♫م…
  • "نمی دانَد دلِ تَنها میانِ جَمع هَم تَنهاست"…

  • "نمی دانَد دلِ تَنها میانِ جَمع هَم تَنهاست"مَرا اَفکَنده در تُنگی که نامِ دیگَرَش دَریاستتو از کِی عاشقی؟ این پُرسشِ آیینه بود از مَنخودش از گِریه اَم فَهمید مُدت هاست ،مُدت هاستبه جایِ دیدنِ رویِ تو در خود خیره ایم اِی عِشقاَگر آهِ تو در آیینه پیدا نیست، عِیب از ماستجَهان بی عِشق چیزی نیست جُز تِکرارِ یک تِکراراَگر جایی به حالِ خویش باید گِریه کَرد اینجاستمَن این تِکرار را چون سیلیِ اَمواج بَر …
  • شاید بشود ...

  • شاید بشود بدون تو زندگی کرد.شاید بشود خود را به آن راه زد که مثلا مهم نیستی.مثلا شبانه روز در خاطرم نمی آیی.مثلا دیدن طرح لبخند هیچکسی مرا یاد تو نمی اندازد.یا عبور از هر پیاده رویی که شکل قدم هایت را دارد،مرا از درون فرو نمی ریزد.شاید بشود بی تو به روزهایی که می آیند و می روند روی خوش نشان داد.اما راستش را بخواهی دیگر نمی شود راجع به آینده خیالبافی کرد.نمی شود رویا ساخت.نمی شود به کسی عشق ورزید.…
  • ♬♫♪ هستیم را به آتش کشیدی♬♫♪

  • http://dl.musicya.ir/1398/09/08/omid_hastiam_ra%20be%20atash%20keshidi_128.mp3 ♬♩ مانده بودی اگر نازنینم زندگی رنگ و بوی دگر داشت♬♩ ♬♩ این شب سرد و غمگین غربت با وجود تو رنگ سحر داشت ♬♩ ♬♩ با تو این مرغک پر شکسته مانده بودی اگر بال و پر داشت ♬♩ ♬♩ با تو بیمی نبودش زطوفان مانده بودی اگر همسفر داشت ♬♩ ♬♩ هستیم را به اتش کشیدی سوختم من ندیدی ندیدی ♬♩ ♬♩ مرگ دل ارزویت اگر بود مانده بودی اگر میشنیدی ♬…