دیوار کاربران


Delnavazan
Delnavazan
۱۳۹۲/۰۷/۲۶

◕جمعه یعنی یک غروب وعده دار
وعده ترمیم قلب یاس زار
جمعه یعنی مادر چشم انتظار
درهوای دیدن روی نگار
جمعه یعنی یک سماء دلواپسی
می شود مولا به داد ما رسی؟◕

◕اللهم عجل لولیک الفرج◕

matiti
matiti
۱۳۹۲/۰۷/۲۶

خوبرويان جفاپيشه وفا نيز کنند

به کسان درد فرستند و دوا نيز کنند

پادشاهان ملاحت چو به نخجير روند

صيد را پاي ببندند و رها نيز کنند

نظري کن به من خسته که ارباب کرم

به ضعيفان نظر از بهر خدا نيز کنند

عاشقان را ز بر خويش مران تا بر تو

سر و زر هر دو فشانند و دعا نيز کنند

گر کند ميل به خوبان دل من عيب مکن

کاين گناهيست که در شهر شما نيز کنند

بوسه‌اي زان دهن تنگ بده يا بفروش

کاين متاعيست که بخشند و بها نيز کنند

تو خطايي بچه‌اي از تو خطا نيست عجب

کان که از اهل صوابند خطا نيز کنند

گر رود نام من اندر دهنت باکي نيست

پادشاهان به غلط ياد گدا نيز کنند

سعديا گر نکند ياد تو آن ماه مرنج

ما که باشيم که انديشه ما نيز کنند

rayan_send
rayan_send
۱۳۹۲/۰۷/۲۶

بزرگ ترين شكوه و سربلندي ما نه در هرگز سقوط نكردن، بلكه در " برخاستن " پس از هر شكست است.((رالف والدو امرسون))



5+ = 51

شـــوالیـه
شـــوالیـه
۱۳۹۲/۰۷/۲۶

http://www.hamkhone.ir/member/360/blog/view/59320/
しѺ√乇 (◡‿◡✿) عید میــ ـلاد عشــ ـق توئه (◕‿◕) しѺ√乇

5+

farnoosh
farnoosh
۱۳۹۲/۰۷/۱۰

+5

hannan
hannan
۱۳۹۲/۰۶/۲۱

اشک ازدل شکستگی ست ، سکوت از تنهایی ، لبخند ازمهربانی و پیام از دلتنگی

maryam1982
maryam1982
۱۳۹۲/۰۶/۲۰

مردی تعریف می کرد که با دو دوستش به جنگل های آمازون رفته بود و در آنجا گرفتار قبیله زنان وحشی شدند و آنها دو دوستش را کشتند. وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی، گفت: زن های وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند چیزی را از آنها بخواهیم که نتوانند انجام بدهند. خواسته های دو دوستم را انجام دادند و آنها را کشتند. وقتی نوبت به من رسید به آنها گفتم: لطفا زشت ترین شما مرا بکشد!

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۲/۰۶/۱۹

+5

rain_gh
rain_gh
۱۳۹۲/۰۶/۱۸

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن....
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد....کاش بودی و دستهای
مهربانت مرهم همه ی دلتنگیها و نبودنهایت می شد...
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم...
و درد هایم رات به گوش تو میرساندم.... بدون تو عاشقی برایم عذاب است
می دانم که نمی دانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم....
کاش میدانستی که چه قدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...
می دانی که اگرازکنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود
میدانم که نمی دانی بدون تو دیگر بهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جز انتظار
امدنت...

rain_gh
rain_gh
۱۳۹۲/۰۶/۱۸

تردید تو
هر آنچه می خواهد
از بودنم می کاهد
آه
این من چه بی هدف
میان اندوه قلمت گم شد
وقتی لحظه ای بی پروا گفتی
گفته ام
هراسی از نبودنت ندارم
وقتی کاغذهایت کنار چشم های نگرانم
از بغضی سیاه شده بود
از فریادی که بی درنگ
تو را به سایه ای مبهم میرساند
با من بگو
تو را چه می شد اگر جای قلم
جای کاغذهایت
یک بار هم مسیر سپید قلب مرا محک میزدی