بلاگ كاربران


  • بارون طهران

  • آسمانِ تهران را دیده ای بعد از باران؟ابرها بوی موسیقی میدهند...و از لب های خورشید بوسه میریزدبعد از آمدن اتهمچون آسمانِ پس از بارانِ تهرانم..!#علی_سلطانی
  • تلقین

  • به سه روانشاس ماموریت داده میشود که یک بیمار روانی را درمان کنند روانشناسان پرونده پزشکی بیمار را از مدیریت بیمارستان در خواست میکندد پرونده بیمار قد 180 سانتیمتر وزن 70 کلیلو سن سی ساله بیماری او بسیار نادر است او تصور میکند که دنیای ما دنیای خواب است و برای بیدار شدن از خواب باید بمیرد تا به دنیای واقعی برگرد او شبها که همه خوابند بیدار و روزها میخوابد او در روز 10 ساعت میخوابد تا کنون 10 بار اق…
  • بارانم ...

  • می بارم چشمانی کو که تو را ببینم دهانی که تو را بخوانم گوشی که تو را بشنوم   بارانم می بارم کورمال، کورمال در کنارت.   "شمس لنگرودی"
  • فووت ِ آب ...

  • "آب گفتن" ادعاست ..."آب ماندن" حسّ ِ ماست  آبی ِ چشمان ِ من ... رَهن‌ ِ مادام ِ بَقاست   آب خُشکیده به چاه ... تنگ و تاریک و سیاه اشکِ حیدر نورپاش ... چاه را خاتَم سَراست   آب گشتن را ببین : این فُراتِ شرمگین آه "عبّاس" از همین .... شرمگین ِ لاله هاست   " دو به سه " ...آبَش رَوان ... جاری و ساری کُنان  خون ِ انسان و زمین ...باقی از آبِ خداست   ساختن ... پرداختن .…
  • ما عاشق همیم

  • دلم می‌خواهد فکر کنم تو اهل این‌جایی! اصلن فکر کنم تو الآن همین‌جایی، همین حالا کنار همین نوشتن‌ها کنار همین‌که فکر می‌کنم، همین‌که می‌بینم کنار همین سلام، علاقه‌یِ خوبم علاقه جانِ من   خوبی؟ حال امروزت کجاست؟ حال حالا‌یَت چگونه است؟ اوضاع به راه وُ حال قشنگ وُ دنیایِ دیدن خوش است؟ روزهایت خوشحال و شب‌هایت خوش‌خواب موهایت بلند وَ دل…
  • کاش بیایی

  • کاش می شد زخم هایم را یک به یک گره می زدم...   یادت هست؟ در بستری از انتظار و بوسه تار و پود موهای تو را با خیال عاشقی هایم می بافتم...   کاش بیایی تمام زخم های پریشانم را با صبر و اشتیاق آغوشت شانه کنی! اصلا تو بیا من تمام خودم را می بافم به رد پای تو...   "علیرضا اسفندیاری"…
  • هیچ

  • اگر دری میان ما بود می کوفتم در هم می کوفتم   اگر میان ما دیواری بود بالا میرفتم پایین می آمدم فرو می ریختم   اگر کوه بود دریا بود پا می گذاشتم بر نقشه ی جهان و نقشه ای دیگر می کشیدم   اما میان ما هیچ نیست هیچ   و تنها با هیچ هیچ کاری نمی شود کرد.…
  • عاشقانه ترین متن تاریخ

  • روزی من عاشقانه ترین ترانه ی تاریخ را خواهم سرود ترانه ای که عاشقان در گوش هم زمزمه می کنند و از فرط عشق و به شکرانه ی آن در آغوش هم اشک خواهند ریخت و همدیگر را تنگ تر به بر خواهند کشید روزی که دیگر با شنیدنش هیچ کس به هیچ چیزی جز دوست داشتن نمی اندیشد ترانه ای که سخت ترین انسان‌ها را به نرم‌خوترین موجوداتی بدل می کند که غیر از عشق رویایی در سر ندارند ترانه ای خواهم نوشت ترانه ای که طع…
  • با مترو سفر کنیم

  • بامترو سفر کنید.   تهران شهر زیباییست,ماشین های لوکس درخیابان ها,دختران و پسران شیک پوش در پارک ها,خانواده های خوشحال در رستوران ها,خوشحالم که مردم شهرم مشکلی ندارند.!!!!!   اما بیست متر سقوط به زیر زمین,جایی که غول های آهنی در حرکتند. درمترو,دسفروشانی را دیدم که برای کسب روزیه حلال دست به دامن  شعر و لطیفه میشدند,تاشاید دل مسافری به رحم آید وبچه های دستفروش شب را سیر بخوابندومسافرا…
  • .............................

  • اي جهان؛تحسين گوىِ مَشیِ چون درويش تان !كشوری با مردمش را میخرد يک فيش تان می توان وامی برای ساختِ برجی گرفتبا ضمانتنامه ی يک تارِ موی ريش تان مُهر داغِ #دين به پيشانی زديد از خوفِ دوستای كه #شيطان دكترايش را گرفته پيش تان نور مي بارد از آن سيماي جذابِ شماصدهزاران مثل من قربانِ يک ته ريش تان در "قسَم به حضرت عباس" تان، شک نارواستگرچه بيرون آمده : دُمِ خروسِ فيش تاندرد وجدان چيست!؟ ول كُن !باز سر ب…