بلاگ كاربران


  • سکوت

  • ماه شهریور که می شود آدم ناخودآگاه یاد پاییز هزار رنگ می اُفتد یاد بچگی و استرس آغاز دوباره ی سال تحصیلی ماه شهریور برای من آغاز پاییز است … پاییز را همیشه به خودم تشبیه می کردم می دانی راستش پاییز هم برای خودش بهاری بود که در انتظار معشوقش این چنین زرد و بی رمق شد …   چه بسا آن که به ظاهر آراسته و مایه حسرت شماست درمانده و محتاج دلداری و یاری شما باشد…
  • Remember me

  • وقتی که زندگی منهیچ چیز نبودهیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواریدریافتمباید، باید، بایددیوانه وار دوست بدارمکسی را که مثل هیچ کس نیست
  • across my memory

  •     Dancing bearsخرس های رقصان Painted wingsبال های رنگیThings I almost rememberهمه آن چیزی است که به یاد می آورمAnd a song someone singsو کسی دارد آوازی می خواندOnce upon a Decemberیکی از روزهای ماه دسامبر Someone holds me safe and warmکسی مرا به گرمی در آغوشش گرفته استHorses prance through a silver stormاسب ها در این طوفان برفی جست و خیز می کنندFigures dancing gracefullyعکس ها و نقش…
  • بوی عطر مردونه میدی...

  •    «                                                                  بوی عطر مردونه میدی...     تو زندگیت مشکل داری ?باشوهرت اختلاف داری?اذیتت میکنه،کتکت میزنه،اهل رفیق بازیه?بد دهنه?معتاده?همیشه استرسشو داری…
  • شاخ شدن تو فضای مجازی مثله پولدارشدن توی جی تی آی میمونه...…

  • گرگ روزگار بودیم....شغال ها هم جرات رویا رویی با مارا نداشتند..... حالا که توبه کرده ایم ....اهو ها هم برایمان خطو نشان میکشند...... درست است که ما رفته ایم وتوبه  کرده ایم اما به اهو ها بگویید  در قلمروی ما با احترام عبور کنند 《که توبه گرگ م‍رگ است»…
  • سامی 23،پایان...

  •   He deals the cards as a meditationاون با ورقاش با اندیشه و تفکر بازی می کردAnd those he plays never suspectو کسایی که باهاش بازی می کردن هیچوقت بهش مظنون نمیشدنHe doesn't play for the money he winsاون بخاطر پول بازی نمیکردHe doesn't play for the respectاون برای افتخار و احترام بازی نمیکردHe deals the cards to find the answerاون ورق میریخت تا جوابی برای سوالاتش پیدا کنهThe sacred geometry of…
  • قصه ی عشق♥♥♥♥

  • Where do i begin To tell the story گفتن این قصه را از کجا شروع کنم؟ Of how grateful love can be که چقدر عشق می تواند مطبوع باشد The sweet love story از داستان شیرین عشق That is older than the sea که داستانیست قدیمی That sings the truth about the love she brings to me که حقیقتی از آن دختری را که عشق را برایم به همراه آورد توضیح می دهد Where do I start از کجا شروع کنم؟ With the first …
  • ❌❌king,eagle❌❌

  • عقاب پرنده ای قدرتمند و شجاع که،چشمان تیزبینش هرطعمه ای رامیبیند« ماهی و موش ومار و...میان وعده اش است«« اما غذای اصلی اش حیوانات پرادعایی مانند شیر و ببر وپلنگ وگرگ است««« یک عقاب وقتی به سمت طعمه اش حمله ور میشود،تمام گله فراری میشوند،اماوقتی دراوج قله است از دور واق واق میکنند«««« عقاب 70سال عمرمیکند،درچهل سالگی پیر میشود ،طوری که منقا…
  • مجنون لیلی...

  • كنار سيب و رازقينشسته عطر عاشقيمن از تبار خستگيبي خبر از دلبستگيعاشقمابر شدم صدا شديشاه شدم گدا شديشعر شدم قلم شدي عشق شدم تو غم شديليلاي من، درياي منآسوده در روياي مناين لحظه در هواي توگمشده در صداي تومن عاشقممجنون توگمگشته در بارون تومجنون ليلي بي خبردر كوچه هاي در به درمست و پريشون و خرابهر آرزو نقش بر آبشايد كه روزي عاقبتآروم بگيرد در دلتكنار هر ستاره اينشسته ابر پاره ايمن از تبار سادگيبي…
  • معذرت نخواه ازم،تو طعم لبخندو از من گرفتی

  • چندوقته که برات اهمیت نداره گریه های منخلوت شبات دیگه شده غریبه با صدای منزندگی تو از آرزو و حال و روز من جداسحالا که تو شدی یه آدم غریب و سرد و بی حواسمن از این شهر میرمشهری که ستاره هاش خاموشهمعشوق عاشقش رو میفروشهبه هیچ و پوچ زندگیمن از این شهر میرم...شهری که به ظاهر آشنا زیادهاما تو نمیدونی درداتو تو تنهایی به کی بگیخسته از عروسکها. تو لباس آدماتنها و بی صدا.گم میشم تو جاده هامیرم بی خداحافظیب…