سلال نو مبارک دوست مهربان و گرامی

بگذار که در حسرت دیدار بمیرم
در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم

دشوار بود مردن و روی تو ندیدن
بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم

می میرم از این درد که جان دگرم نیست
تا از غم عشق تو دگربار بمیرم

تا بوده ام، ای دوست، وفادار تو بودم
بگذار بدانگونه وفاداربمیرم.

رویا آن چیزی نیست که شب در "خواب" میبینید رویا آن چیزی است
که نمی گذارد "شب" به خواب بروید

صبح آمده باز
و موسم شادی ماست

دیده تا دید ترا گفت زهی سرو بلند
راستی کور به آن دیده که کوته‌بینست

به سرت گر سر من بی‌ تو به بالین سوده
سر و پا سوخته را کی هوس بالینست

این مرا بس که ز وصل صنمی لاله عذار
شب‌ و روز و مه‌ و سالم همه فروردینست

‌
آن دوست که من دارم وان یار که من دانم

شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم

بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را

بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم

#سعدی

نه جان بی نصیبم را پیامی از دلارامی
نه شام بی فروغم را نشانی از سحرگاهی

کیم من ؟ آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی

➿
دل تو را مى طلبد ..
ديده تو را مى جويَد ..

#صائب_تبريزى
‌

مشکلات امروز تو برای امروز کافی ست،

مشکلات فردا را به امروز اضافه نکن …

اگر حق با شماست، خشمگین شدن نیازی نیست

و اگر حق با شما نیست، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید …


ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها،

اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم

ای به تو میل دلم هرنفسی بیشتر
خوبی تو هر زمانی بیش‌تر از پیش‌تر

عشق تو اندیشه را سوخت، که رسوا شدم
ور نه کس از من نبود عاقبت‌اندیش‌تر