دیوار کاربران


sa23
sa23
۱۴۰۱/۰۱/۲۶

سبب اصلی زندگیه سخت من این است که نمی‌دانم جزئی از کدام داستان خواهم بود...
گویا می‌بایست جزئی از داستانی می‌شدم، اما مثل برگی از آن جدا افتادم ...

mehrabon62
mehrabon62
۱۴۰۱/۰۱/۱۴

زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی
که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد

amirr01010
amirr01010
۱۴۰۱/۰۱/۱۳

سلام منو به وجدانت برسان ، اگه بیدار بود بپرس شب را چگونه آسوده میخوابی

sa23
sa23
۱۴۰۱/۰۱/۱۱

کاش من دو نفر بودم...
یکی حرف می‌زد و یکی دیگر گوش می‌داد...
یکی زندگی می‌کرد و آن یکی به تماشای او می‌نشست...
چه خوب می‌توانستم خودم را دوست داشته باشم ولی اینطور نیست...
پس تصمیم گرفتم تنها باشم

marya1370
marya1370
۱۴۰۱/۰۱/۱۱

"اگر برای کسی مهم باشی،
او همیشه راهی برای وقت گذاشتن
با تو پیدا خواهد کرد.
نه بهانه‌ای برای فرار
و نه دروغی برای توجیه!"

мя_κıпɢ
мя_κıпɢ
۱۴۰۱/۰۱/۱۱

استعداد شگرف، بدون ارادهی آهنین معنی و مفهومی ندارد.

+5

Atefe_sh
Atefe_sh
۱۴۰۱/۰۱/۱۱

آرامش آسمان شب سهم قلبتان باشد♡

و نورستاره ها روشنی بخش
تمام لحظہ هایتان!

خدایا ستاره‌هاۍ آسمانت را
سقف خانہ دوستانم ڪن
تا زندگیشان مانند ستاره بدرخشد

شبتون بخیر

خزان
خزان
۱۴۰۱/۰۱/۱۰

ممنون

marya1370
marya1370
۱۴۰۱/۰۱/۱۰

"كُلنّا سيئون في قصة أحدهم"

همه‌ی ما، لااقل در داستان زندگی یک‌نفر، بدیم.

sa23
sa23
۱۴۰۱/۰۱/۱۰

تو چه می‌دانی آدَمی که به یک نقطه خیره مانده و به موسیقیِ دلخواهش گوش می‌دهد...
در آن نقطه‌ی کوچک که به آن خیره شده، چه چیزهایی می‌بیند...
چه چیزهایی می‌شِنود، و چه چیزهایی احساس می‌کند؟