دیوار کاربران


shkiba90
shkiba90
۱۳۹۲/۱۱/۰۴

مهر خوب است
هوا خوب است
اوضاع خوب است
باید به مرده‌ها روحیه داد که خاک همان قدر خوب است که هوا
باید به زنده‌ها روحیه داد که هوا همان قدر خوب است که خاک
باید به خاک روحیه داد که مرده‌ها همان قدر خوبند که زنده‌ها
باید به هوا روحیه داد که زنده‌ها همان قدر خوبند که مرده‌ها
روحیه خوب است
خاک خوب است
سرد خوب است
خاک همان قدر سرد است که هوا
خاک همان قدر راه گریز دارد که هوا
مرده همان قدر زنده است که زنده
زنده همان قدر مرده است که مرده
مرده یا زنده
همان قدر خوب است
همان قدر
است

تقدیر . . .

از : سارا محمدی اردهالی

shkiba90
shkiba90
۱۳۹۲/۱۱/۰۴

مهر خوب است
هوا خوب است
اوضاع خوب است
باید به مرده‌ها روحیه داد که خاک همان قدر خوب است که هوا
باید به زنده‌ها روحیه داد که هوا همان قدر خوب است که خاک
باید به خاک روحیه داد که مرده‌ها همان قدر خوبند که زنده‌ها
باید به هوا روحیه داد که زنده‌ها همان قدر خوبند که مرده‌ها
روحیه خوب است
خاک خوب است
سرد خوب است
خاک همان قدر سرد است که هوا
خاک همان قدر راه گریز دارد که هوا
مرده همان قدر زنده است که زنده
زنده همان قدر مرده است که مرده
مرده یا زنده
همان قدر خوب است
همان قدر
است

تقدیر . . .

از : سارا محمدی اردهالی

shkiba90
shkiba90
۱۳۹۲/۱۱/۰۴

مهر خوب است
هوا خوب است
اوضاع خوب است
باید به مرده‌ها روحیه داد که خاک همان قدر خوب است که هوا
باید به زنده‌ها روحیه داد که هوا همان قدر خوب است که خاک
باید به خاک روحیه داد که مرده‌ها همان قدر خوبند که زنده‌ها
باید به هوا روحیه داد که زنده‌ها همان قدر خوبند که مرده‌ها
روحیه خوب است
خاک خوب است
سرد خوب است
خاک همان قدر سرد است که هوا
خاک همان قدر راه گریز دارد که هوا
مرده همان قدر زنده است که زنده
زنده همان قدر مرده است که مرده
مرده یا زنده
همان قدر خوب است
همان قدر
است

تقدیر . . .

از : سارا محمدی اردهالی

Fardin1995
Fardin1995
۱۳۹۲/۱۱/۰۲

گاهی باید دروغ را راست پنداشت

و گاهی راست را دروغ !

بی فریب خوردن

زندگی سخت است

" فروغ فرخزاد "

*+*+*+*+*

shkiba90
shkiba90
۱۳۹۲/۱۱/۰۲

به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان ؟
همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان ؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر !‌ اما تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را! شفیعی کدکنی

shkiba90
shkiba90
۱۳۹۲/۱۰/۳۰

گـــرانبار شـــد ، گـــوشــم از پـندهــــــا
بــــرآنم ، کــــــه تا بُگــــسلم بَنــدهـــــا
هر آن دل،که شد بسته ی دام ِ عشق
رهـــــایـــی نـیـــابــد بـــه تـــرفنــدهـــــا
پـرســــتنده ام بـر تـو ، ای خـانــه سوز
کــــجا تـرســـم ، از شـــرم ِ پیـوند هــا
ز تنهـــــایـیـــم ، بــاغ ِ دل تیــــره بــــود
تـو جــــانش دمـــیده بـــه لبخند ها ...
مــــرا بنـدگــــی بیــن و در ســـایه گـیر
کـــه شرط است ، لطف از خداوندهــــا
تـــو نور ِ دلــــی ، ای فــــروزنده بخـــت
کـــه بـــازت نجــــویــــم هــمانــندهــــا
خوش آندم ،که افشانمت جان به پای
چـــو بر گـــــونــه ی آذر ، اســـپند هــا
فریدون توللی

Fardin1995
Fardin1995
۱۳۹۲/۱۰/۳۰

سکوت دوستی است که

هرگز خیانت نمی‌کند . . .

*+*+*+*+*

shkiba90
shkiba90
۱۳۹۲/۱۰/۳۰

آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم

ابراهیم منصفی

shkiba90
shkiba90
۱۳۹۲/۱۰/۳۰

پشه ای در استکان آمد فرود
تا بنوشد آنچه وا پس مانده بود
کودکی -از شیطنت- بازی کنان
بست با دستش دهان استکان!
پشه دیگر طعمه اش را لب نزد
جست تا از دام کودک وا رهد
خشک لب، میگشت، حیران، راه جو
زیر و بالا ، بسته هر سو راه او
روزنی میجست در دیوار و در
تا به آزادی رسد بار دگر
هر چه بر جست تکاپو می فزود
راه بیرون رفتن از چاهش نبود
آنقدر کوبید بر دیوار سر
تا فرو افتاد خونین بال و پر
جان گرامی بود و آن نعمت لذیذ
لیک آزادی گرامی تر ، عزیز

فریدون مشیری

shkiba90
shkiba90
۱۳۹۲/۱۰/۲۹

آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خواب آلوده اش را مستي رويا نبود
نقش عشق و آروز از چهره دل شسته بود
عكش شيدايي در آن آيينه سیما نبود
لب همان لب بود،اما بوسه اش گرمي نداشت
دل همان دل بود اما مست و بي پروا نبود
در دل بیزار خود جز بیم رسوايي نداشت
گر چه روزي همنشين جز با من رسوا نبود
در نگاه سرد او غوغاي دل خاموش بود
برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود
ديده ام آن چشم درخشان را ولي در اين صدف
گوهر اشكي كه من ميخواستم پيدا نبود
در لب لرزان من فرياد دل خاموش بود
آخر آن تنها اميد جان من تنها نبود
جز من و او ديگري هم بود اما اي دريغ
آگه از درد دلم زآن عشق جان فرسا نبود