بلاگ كاربران


 

 

 

تو مسیر زندگی هزار و یک لحظه یا صحنه برامون پیش میاد که نیازمند تفکر، تمرکز، حوصله و تماشاست.

اما خیلی از ماها تحملِ ماندنِ طولانی روی چیزی رو نداریم.

دلیلش شاید «عادت نداشتن به خرجِ حوصله» و «عدم تمرینِ تماشای با توجه» باشه،

و شاید «ترس» از مواجه شدن با اونچه که نتیجه‌ی این تمرکز و تفکر خواهد بود.

 به هر حال خیلی‌هامون تن به اولین مفهومی می‌دیم که برامون مقرون به صرفه‌تر هست

و با پذیرفتنش، نیازی به ایجاد تغییر‌های بزرگ در خودمون نداریم!

 به زبان ساده تر؛ اون‌چه که برامون آسون‌تر، دم دستی‌تر و کم‌زحمت‌تر هست رو انتخاب می‌کنیم

و با عنوان «برداشت» از یک مسئله، یک «.» پایانِ این مفهوم می‌گذاریم و به سرعت ازش عبور می‌کنیم.

و می‌ریم سراغ بعدی...

 

یاد فیلمی افتادم که پسر‌بچه برای اولین بار وارد یه رستوران سلف سرویس شد،

عجولانه مقداری از هر چیز رو مزه کرد و آخر سر

با بدحالی ناشی از درهم خوری وقتی بلند شد بره سمت سرویس‌بهداشتی

دید بغل دستیش فقط یک نوع غذا رو انتخاب کرده و با آرامش و دقت داره میل می‌کنه.


واقعا اینهمه عجله برای چیِ؟

برای مزه کردن مقداری از هر چیز؟

که بعدش اصلا ندونیم چه گذشت؟ چگونه گذشت و چه کردیم؟

 

شاید کمی حوصله و توقف، درمانِ خیلی از مشکلات انسان امروزی و عصرِ «میل به اراده و اجابتِ آنی» باشه.

نظرات دیوار ها


raha1374
ارسال پاسخ

korosh_ts :
میگن ما قبل اینکه به دنیا بیایم صحنه های مهم زندگیمون رو بهمون نشون میدن و میگن میخوای به زمین بری یا نه ؟

من فک میکنم حتما یه صحنه مهمی بوده که ما تصمیم گرفتیم به این دنیا بیایم
یه چیزای قشنگی بوده که ارزشش رو داشته با اون همه سختی ما باز هم خواستیم به دنیا بیایم

پس برای دل کندن از زندگی و تلاش عجله نکن یاد اون صحنه مهمی که هنوز ندیدی باش و منتظرش بمون حتما ارزشش رو داره...

سپاسگزارم
تصویر با مفهوم

شاد باشی دختر خوب
{H}{H}

بله... شاید همینطور باشه
شاید هنوز ندیدیم
شاید هم اومده و رد شده و قدر ندونستیم

ممنونم از لطف شما

korosh_ts
ارسال پاسخ

میگن ما قبل اینکه به دنیا بیایم صحنه های مهم زندگیمون رو بهمون نشون میدن و میگن میخوای به زمین بری یا نه ؟

من فک میکنم حتما یه صحنه مهمی بوده که ما تصمیم گرفتیم به این دنیا بیایم
یه چیزای قشنگی بوده که ارزشش رو داشته با اون همه سختی ما باز هم خواستیم به دنیا بیایم

پس برای دل کندن از زندگی و تلاش عجله نکن یاد اون صحنه مهمی که هنوز ندیدی باش و منتظرش بمون حتما ارزشش رو داره...

سپاسگزارم
تصویر با مفهوم

شاد باشی دختر خوب

raha1374
ارسال پاسخ

Nnnn :
زیادی تو عمق زندگی غرق نشو هاااا دیوانگی میاره ب غران

خودتو بسپر ب دست باااد عشق کن زندگیو بگذرون


مادربزرگ می‌گفت:
«مادر تا وقتی نفهمی همینِ،
انقدر سرت میاد سرت میااااد تا بالاخره اون چیزی که باید رو یاد بگیری
ما اینجا اومدیم که یادبگیریم
مبادا خودتو به نفهمی بزنی که چرخ گردون رو به دست خودت هزار بار تکرار می‌کنی!»

من دوست دارم یاد بگیرم نازنین جان
گاهی وقت‌ها با عمیق شدن، گاهی وقت‌ها با عبور کردن
اینجوری بیشتر عشق می‌کنم

raha1374
ارسال پاسخ

hosein12345 :
متن خوب و آموزنده ای بود.
ممنون
موفق باشین
{h}

ممنونم از لطف‌تون
همچنین شما

Nnnn
ارسال پاسخ

زیادی تو عمق زندگی غرق نشو هاااا دیوانگی میاره ب غران

خودتو بسپر ب دست باااد عشق کن زندگیو بگذرون

hosein12345
ارسال پاسخ

متن خوب و آموزنده ای بود.
ممنون
موفق باشین

raha1374
ارسال پاسخ

Arman33 :
سپاس. آموزنده بود.

ممنونم از شما

Arman33
ارسال پاسخ

سپاس. آموزنده بود.

raha1374
ارسال پاسخ

Fereshteh :
نقاشی الان برام باز شد.
چه حس خوبی گرفتم. شبیه کتابای مورد علاقه‌م تو بچگیه.
موهای فرفریشو :-x


raha1374
ارسال پاسخ

Fereshteh :
آن جا يک قهوه خانه بود.
اما ننشستيم به نوشيدن دو تا استکان چای. چرا؟
دنيا خراب می‌شد اگر دقايقی آن‌جا می‌نشستيم و نفری يک استکان چای ميخورديم؟
عجله، هميشه عجله...
کدام گوری ميخواستم بروم؟
من به بهانه رسيدن به زندگی، هميشه زندگی را کشته‌ام...
"محمود دولت آبادی"

چند خط اول رو که خوندم متن بالا اومد تو ذهنم.
جالبه دیروز یکی شبیه این موضوع رو بهم گفت. گفت عجولی، روزای خوبت رو مزه مزه کن. بذار طعمش تو جونت بشینه. :)

مرسی رهای عزیزم {67}

چقدر زیبا...
واقعا همینطوره

مرسی فرشته‌ی دوست داشتنی

Fereshteh
ارسال پاسخ

نقاشی الان برام باز شد.
چه حس خوبی گرفتم. شبیه کتابای مورد علاقه‌م تو بچگیه.
موهای فرفریشو

Fereshteh
ارسال پاسخ

آن جا يک قهوه خانه بود.
اما ننشستيم به نوشيدن دو تا استکان چای. چرا؟
دنيا خراب می‌شد اگر دقايقی آن‌جا می‌نشستيم و نفری يک استکان چای ميخورديم؟
عجله، هميشه عجله...
کدام گوری ميخواستم بروم؟
من به بهانه رسيدن به زندگی، هميشه زندگی را کشته‌ام...
"محمود دولت آبادی"

چند خط اول رو که خوندم متن بالا اومد تو ذهنم.
جالبه دیروز یکی شبیه این موضوع رو بهم گفت. گفت عجولی، روزای خوبت رو مزه مزه کن. بذار طعمش تو جونت بشینه.

مرسی رهای عزیزم

raha1374
ارسال پاسخ

farnia :
ممنون از بلاگ خوبت عزیزم.{H}

از حضورت

raha1374
ارسال پاسخ

arash66 :
راستش خانم پیکاسو من همچین نگاهی به عکس ندارم . تو نگاه اول کمرم درد گرفت حس کردم الان از وسط نصف میشه {1} تا اینکه حس کنم توقف کرده زیبایی رو نگاه کنه .

دقیقا نکته اصلی رو گرفتید
این حد از خم شدنش نشان دهنده تمایل زیادش برای تمرکز و توجه به اون گل هست

raha1374
ارسال پاسخ

arash66 :
توضیحی ندارم داشتم کامنتها رو میخوندم گول آقای یاغش یا همون مهدی رو خوردم کلمه مناسب تو زبونم نیومد {1} بله ربطی به ریسک پذیری نداره منظورم همونه که گفتم به قول شما منفعل هستم درسته چون واقعا حوصله چیزی رو ندارم بخوام پیگیر باشم مگه اینکه مجبور شم یا کار مملکتی ای پیش بیاد مجبور شم سریع واکنش نشون بدم وگرنه اره همون که خودت گفتی منفعل ام . اره شاید مسکن موقتی باشه ولی تا جایی که بتونم همینطوری موقتی موقتی میرم جلو یجورایی هعی زمان میخرم ببینم چی پیش میاد

ممنونم از توضیحات‌تون

خب من نگفتم که برداشت شما یا بقیه کاربرا اشتباه بوده،

شما که صادقانه دلیل انتخاب این عنوان رو گفتین
ولی قطعا چیزی بوده که باعث شده آقای یاغش نظرشون این باشه

به ‌‌‌‌هر حال دوست دارم نظر دوستان رو بدونم و استفاده کنم

farnia
ارسال پاسخ

ممنون از بلاگ خوبت عزیزم.

آرش
ارسال پاسخ

raha1374 :
:d
عنوان: سریال رو نمی‌دونم، اینو گَوَن از نسیم پرسیده بود، منم از شما پرسیدم

نقاشی: این حد از توقف، حوصله و انعطاف برای تماشای یک زیبایی رو هیچ جا و تو هیچ عکسی نمیشد پیدا کرد، انصافاً به جز انگشتای پاش بقیه ش خوبِ {h5}
به هر حال می‌شه با تشویق هاتون رهای پنج ساله رو به پیکاسو تبدیل کنید

در مورد نظرتون: برام جالبه که هم شما هم آقای «یاغش» مفهوم ریسک پذیری رو از نوشته های من برداشت کردین
ولی نمی‌دونم چرا؟ توضیح می‌دین؟

راستش خانم پیکاسو من همچین نگاهی به عکس ندارم . تو نگاه اول کمرم درد گرفت حس کردم الان از وسط نصف میشه تا اینکه حس کنم توقف کرده زیبایی رو نگاه کنه .

آرش
ارسال پاسخ

raha1374 :
:d
عنوان: سریال رو نمی‌دونم، اینو گَوَن از نسیم پرسیده بود، منم از شما پرسیدم

نقاشی: این حد از توقف، حوصله و انعطاف برای تماشای یک زیبایی رو هیچ جا و تو هیچ عکسی نمیشد پیدا کرد، انصافاً به جز انگشتای پاش بقیه ش خوبِ {h5}
به هر حال می‌شه با تشویق هاتون رهای پنج ساله رو به پیکاسو تبدیل کنید

در مورد نظرتون: برام جالبه که هم شما هم آقای «یاغش» مفهوم ریسک پذیری رو از نوشته های من برداشت کردین
ولی نمی‌دونم چرا؟ توضیح می‌دین؟

توضیحی ندارم داشتم کامنتها رو میخوندم گول آقای یاغش یا همون مهدی رو خوردم کلمه مناسب تو زبونم نیومد بله ربطی به ریسک پذیری نداره منظورم همونه که گفتم به قول شما منفعل هستم درسته چون واقعا حوصله چیزی رو ندارم بخوام پیگیر باشم مگه اینکه مجبور شم یا کار مملکتی ای پیش بیاد مجبور شم سریع واکنش نشون بدم وگرنه اره همون که خودت گفتی منفعل ام . اره شاید مسکن موقتی باشه ولی تا جایی که بتونم همینطوری موقتی موقتی میرم جلو یجورایی هعی زمان میخرم ببینم چی پیش میاد

raha1374
ارسال پاسخ

arash66 :
البته فکر نکنی چه آدم خفنی هستم که معمولا اتفاقات رو نظاره میکنم و میگذرم . این بخاطر مسلط بودنم رو اتفاقات نیس بیشتر از بی حوصله بودن هس که میزارم خودش بگذره درست شه

بله اصلا همچین فکری نکردم
این حالتی که گفتین بیشتر «منفعل بودن» هست تا «حوصله و تماشای با دقت»
البته گاهی اوقات خود همین منفعل بودن می‌تونه چاره ساز باشه، ولی خب مثل مُسکنِ موقتی هست


raha1374
ارسال پاسخ

arash66 :
به کجا چنین شتابان ( سریال کانال 5 سال 89) {1}

نقاشیت هم منو یاد رها 5 ساله از تبریز میندازه

درمورد اون قسمت از بلاگ که درمورد پسربچه گفتی چقدر شبیه منه کاراش که همه غذاها رو میخوره با این فرق که من حالم بد نمیشه {1}

نکته بعدی ریسک پذیر نیستم و میتونم راحت اتفاقات رو تماشا کنم تا گذر زمان خودش درست کنه حالا بعضی وقتها هم درست نمیشه مهم نیس ولی 90 درصد درست میشه

{h}{h}{h}


عنوان: سریال رو نمی‌دونم، اینو گَوَن از نسیم پرسیده بود، منم از شما پرسیدم

نقاشی: این حد از توقف، حوصله و انعطاف برای تماشای یک زیبایی رو هیچ جا و تو هیچ عکسی نمیشد پیدا کرد، انصافاً به جز انگشتای پاش بقیه ش خوبِ
به هر حال می‌شه با تشویق هاتون رهای پنج ساله رو به پیکاسو تبدیل کنید

در مورد نظرتون: برام جالبه که هم شما هم آقای «یاغش» مفهوم ریسک پذیری رو از نوشته های من برداشت کردین
ولی نمی‌دونم چرا؟ توضیح می‌دین؟

raha1374
ارسال پاسخ

rokhsarehastam :
{H}


آرش
ارسال پاسخ

arash66 :
به کجا چنین شتابان ( سریال کانال 5 سال 89) {1}

نقاشیت هم منو یاد رها 5 ساله از تبریز میندازه

درمورد اون قسمت از بلاگ که درمورد پسربچه گفتی چقدر شبیه منه کاراش که همه غذاها رو میخوره با این فرق که من حالم بد نمیشه {1}

نکته بعدی ریسک پذیر نیستم و میتونم راحت اتفاقات رو تماشا کنم تا گذر زمان خودش درست کنه حالا بعضی وقتها هم درست نمیشه مهم نیس ولی 90 درصد درست میشه

{h}{h}{h}

البته فکر نکنی چه آدم خفنی هستم که معمولا اتفاقات رو نظاره میکنم و میگذرم . این بخاطر مسلط بودنم رو اتفاقات نیس بیشتر از بی حوصله بودن هس که میزارم خودش بگذره درست شه

آرش
ارسال پاسخ

به کجا چنین شتابان ( سریال کانال 5 سال 89)

نقاشیت هم منو یاد رها 5 ساله از تبریز میندازه

درمورد اون قسمت از بلاگ که درمورد پسربچه گفتی چقدر شبیه منه کاراش که همه غذاها رو میخوره با این فرق که من حالم بد نمیشه

نکته بعدی ریسک پذیر نیستم و میتونم راحت اتفاقات رو تماشا کنم تا گذر زمان خودش درست کنه حالا بعضی وقتها هم درست نمیشه مهم نیس ولی 90 درصد درست میشه


rokhsarehastam
ارسال پاسخ
raha1374
ارسال پاسخ

mahdi1369 :
سلام
بخوام نظر خودمو در این باره بیان کنم اینه که بله قبول دارم که افراد زیادی هستند که روحیه ریسک پذیری
ندارن ودر پی اون زحمات،استرس و فشار حاصله از این ریسک رو اصلا دوست ندارن
وقطع به یقین همچین آدمایی کوچکترین تغییری توزندگیشون نمیوفته

سلام
یعنی شما توقف روی مسائل رو ریسک پذیری معنی می‌کنید؟
چجوری؟ یه مثال می زنید؟

یاغش
ارسال پاسخ

سلام
بخوام نظر خودمو در این باره بیان کنم اینه که بله قبول دارم که افراد زیادی هستند که روحیه ریسک پذیری
ندارن ودر پی اون زحمات،استرس و فشار حاصله از این ریسک رو اصلا دوست ندارن
وقطع به یقین همچین آدمایی کوچکترین تغییری توزندگیشون نمیوفته