توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
در ستایش «صبوری»
- تعداد نظرات : 27
- ارسال شده در : ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
- نمايش ها : 335
گاهی وظیفه آدمی، تنها «صبوری»ست.
صبوری منفعل بودن نیست،
بلکه مبارزهایست تن به تن با افکار و خواستههایی که تو را به انجام آنچه که نباید، فرا میخوانند.
صبوری مقدس است؛
و آدمی را اگر چه توأم با درد، اما آن به آن تطهیر میکند.
صبوری اطاعت محض است و ارجح دانستن یک به همه!
و از این رو میتواند عاشقانهترین حالتی باشد که یک انسان تجربه میکند.
نظرات دیوار ها
عکس و مطلب خوب مثل همیشه
مطالب عرض شده فقط جهت مطالعه می باشد
در پناه خدا
«چون بیش از حد صبوری، گمان کردند که هیچ چیز را احساس نمیکنی...»
.
.
.
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردیست در این سینه که همزاد جهان است
از داد وداد آن همه گفتند و نکردند
یا رب چه قدر فاصله دست و زبان است
خون می چکد از دیده در کنج صبوری
این صبر که من میکنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است
میدانم گاهی هیچ نقطهای برای پایان رنجها نیست و گیر میکنی میان سطری بلاتکلیف و آماسیده از درد،
میدانم گاهی بغض و تردیدِ از بهبود، گلوی امیدواریات را میفشارد، میدانم گاهی عمیقاً غمگین میشوی از اینکه دلخوشیها راه رسیدن به تو را گم کردهاند، اما دلزده و نا امید نباش، صبر کن، اوضاع درست میشود.
باور کن هیچ سطری بدون نقطه نمیماند، گاهی چند ویرگول و مکث، برای رسیدن به پایان سطر، الزامیست. باید تحمل کنی، باید یادبگیری لابهلای پاراگرافهای درد، بارها مکث کنی، نفس عمیق بکشی و آرامتر شوی تا خودت را به پایان دردها برسانی. باید اجازه بدهی درد در همان پاراگراف کوتاه یا بلندی که هست، حق مطلب را ادا کند، حرفش را بزند، درسش را بدهد و صحنه را ترک کند. آنوقت پاراگراف بعدی متعلق به توست، همان نقطه و سرِ خط با صدای بلند، همان پاراگراف خالی از درد، همان روزهای خوبی که در انتظارشان بودی.
روزهای خوب، پاداش مکث و صبوری و خویشتنداری توست.
پس؛ «ای دل، به سردمهریِ دوران، صبور باش...»
نرگس_صرافیان_طوفان
{H}
ممنونم از لطف شما
مطلب زیبایی بود، استفاده کردم
سپاسگزارم
عکس و مطلب خوب مثل همیشه
مطالب عرض شده فقط جهت مطالعه می باشد
در پناه خدا
«چون بیش از حد صبوری، گمان کردند که هیچ چیز را احساس نمیکنی...»
.
.
.
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردیست در این سینه که همزاد جهان است
از داد وداد آن همه گفتند و نکردند
یا رب چه قدر فاصله دست و زبان است
خون می چکد از دیده در کنج صبوری
این صبر که من میکنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است
میدانم گاهی هیچ نقطهای برای پایان رنجها نیست و گیر میکنی میان سطری بلاتکلیف و آماسیده از درد،
میدانم گاهی بغض و تردیدِ از بهبود، گلوی امیدواریات را میفشارد، میدانم گاهی عمیقاً غمگین میشوی از اینکه دلخوشیها راه رسیدن به تو را گم کردهاند، اما دلزده و نا امید نباش، صبر کن، اوضاع درست میشود.
باور کن هیچ سطری بدون نقطه نمیماند، گاهی چند ویرگول و مکث، برای رسیدن به پایان سطر، الزامیست. باید تحمل کنی، باید یادبگیری لابهلای پاراگرافهای درد، بارها مکث کنی، نفس عمیق بکشی و آرامتر شوی تا خودت را به پایان دردها برسانی. باید اجازه بدهی درد در همان پاراگراف کوتاه یا بلندی که هست، حق مطلب را ادا کند، حرفش را بزند، درسش را بدهد و صحنه را ترک کند. آنوقت پاراگراف بعدی متعلق به توست، همان نقطه و سرِ خط با صدای بلند، همان پاراگراف خالی از درد، همان روزهای خوبی که در انتظارشان بودی.
روزهای خوب، پاداش مکث و صبوری و خویشتنداری توست.
پس؛ «ای دل، به سردمهریِ دوران، صبور باش...»
نرگس_صرافیان_طوفان
و تشخیص و تفکیک این دو مورد میتونه تعیین کننده و سرنوشت ساز باشه
{40}
دقیقاً همینطورِ
برای همین «گاهی» رو بولد کردم
مرسی از حضورت و نظرت مهربون
گاهی نباید صبوری کرد بلکه بابد رها کرد
و تشخیص و تفکیک این دو مورد میتونه تعیین کننده و سرنوشت ساز باشه
{H}
مرسی از توجه و لطفت فرنیا جان
ممنون از بلاگ پرمفهوم و خوبت.
صبوریم کمه بی قراریم زیاده
چقدر بی پناهم منه صافو ساده
عزیزم چقدر سخته دل کندن از تووو
عزیزم چقدر تلخه کامه من ازتو...
.
.
حس صبور بودنتونو تقویت کنید
هر کی یه راه حلی داره اما من یوگا رو بهتون پیشنهاد میدم
متنتون هم چوخ گوزله..:)
ممنونم از لطف و پیشنهادتون
زیاد با یوگا آشنایی ندارم فقط در حد چند تا حرکت که توی ورزش CX هست
اما در مورد افرایش تمرکز و آرامشش زیاد شنیدم
به نظرم جناب چاووشیِ محترم بیشتر به یوگا و تقویت صبوری نیاز داره
من عمیقا به مطالب بالا رسیدم که اینجا ثبتش کردم، پس صبورم...
چاووشی میگه؛
صبوریم کمه بی قراریم زیاده
چقدر بی پناهم منه صافو ساده
عزیزم چقدر سخته دل کندن از تووو
عزیزم چقدر تلخه کامه من ازتو...
.
.
حس صبور بودنتونو تقویت کنید
هر کی یه راه حلی داره اما من یوگا رو بهتون پیشنهاد میدم
متنتون هم چوخ گوزله..
اصولا وقتی اصرار بر انجام کاری داریم ولی هر چه تلاش میکنیم به نتیجه نمیرسه ، بهترین کار فاصله گرفتن از اون موضوع هست. این فاصله گرفتن باعث میشه دیدگاهت تغییر کنه و نتیجه بهتری حاصل بشه.
فاصله گرفتنِ آگاهانه
و ادامه راه و مسائل، خارج از کنترل ما هستن
اینجا هم سوال پیش میاد که از کجا بفهمیم تلاش مورد نیاز رو کردیم و وقتشه که رها کنیم؟
به نظرم وقتی که آسیب ها شروع میشن
مثلا اگر رابطهس، طرفین دارن با ادامه دادن واقعا آسیب میبینن
اگر درمان بیماری هست، عوارض درمان بالا میگیره
اگر تربیت فرزند هست، پافشاری والدین رو یک مسئله داره رابطه رو از صمیمیت خارج میکنه
و...
تو همهی این ها نیازِ رها کنیم، فاصله بگیریم و اگر ممکن هست روش های دیگه رو امتحان کنیم
در واقع «صبوری» پس زمینه همه این مراحل هست و وقتی هیچ کدوم از اون ها جواب نداد میرسیم به صبوری محض!
و خوشبختانه چون زمان میگذره و شرایط یکسان نمیمونه، میشه دوباره همه چیز رو از سر گرفت و حتی از دوران صبوری محض هم عبور کرد:)
موافقم
اصولا وقتی اصرار بر انجام کاری داریم ولی هر چه تلاش میکنیم به نتیجه نمیرسه ، بهترین کار فاصله گرفتن از اون موضوع هست. این فاصله گرفتن باعث میشه دیدگاهت تغییر کنه و نتیجه بهتری حاصل بشه.
سلام
یک عدد کاربر زود پشیمان شونده از کامنتگذاری
از حضور و گلریزون
سلام میگم یه سوال؟ این کی بود نظراتش رو حذف کرده شما ریپلای زدی براش؟ برام سوال شده
و به نظرم اگر جواب این سوال رو بدونیم، میشه از عذاب اون کم کرد و بهش معنا بخشید
«صبوری برای چه؟ »
صبوری برای عشق
صبوری برای کامیابی
صبوری برای رفاه
صبوری برای رهایی و آزادی
و در کل صبوری برای اون چه که برامون ارزش محسوب میشه به مراتب بسیار قابل تحمل تر و چه بسا شیرین ترهست
یک جور تکاپو در تک تک لحظه های صبوری (و نه صرف تحمل) وجود داره که معتقدم خیلی خیلی میتونه تقویت کننده و قدرت بخش باشه
من فکر میکنم وقتی که تمام تلاشی که در حیطه اختیار ما بود رو کردیم
و ادامه راه و مسائل، خارج از کنترل ما هستن
اینجا هم سوال پیش میاد که از کجا بفهمیم تلاش مورد نیاز رو کردیم و وقتشه که رها کنیم؟
به نظرم وقتی که آسیب ها شروع میشن
مثلا اگر رابطهس، طرفین دارن با ادامه دادن واقعا آسیب میبینن
اگر درمان بیماری هست، عوارض درمان بالا میگیره
اگر تربیت فرزند هست، پافشاری والدین رو یک مسئله داره رابطه رو از صمیمیت خارج میکنه
و...
تو همهی این ها نیازِ رها کنیم، فاصله بگیریم و اگر ممکن هست روش های دیگه رو امتحان کنیم
در واقع «صبوری» پس زمینه همه این مراحل هست و وقتی هیچ کدوم از اون ها جواب نداد میرسیم به صبوری محض!
و خوشبختانه چون زمان میگذره و شرایط یکسان نمیمونه، میشه دوباره همه چیز رو از سر گرفت و حتی از دوران صبوری محض هم عبور کرد
درستِ و کاملا موافقم
چون مرز باریکی بین صبوری با تنبلی و منفعلی هست
چطور میشه فهمید که الان وقتشه که صبر پیشه کنیم؟
بازم نظرتون محترمِ
اگه چیزی از مطلبم به دردتون خورد، نوش جان
نخورد، رد بشین، گیر کردن ندارد که
اینجا فضای عمومیِ و خودم تو تنظیمات صفحهم اجازه دادم که همه بدونن نظر بدن
شما هم مهمونین تو این بلاگ
نوشته هاتون هم فقط معرف خودتون هست نه کس دیگه
این گوی و این میدان...
ممنونم از توجه شما
خوشحالم تو بلاگام میبینمتون
بله با افتخار
نظرتون هم محترمِ، اما مهم نیست
رای منفی ندادین چرا؟ به فال نیک بگیرم؟
سپاس. تامل برانگیز بود
سپاس
{59}
ممنونم از حضورت
تفسیر جالبی از صبر بود
سپاس