دیوار کاربران


zinab
zinab
۱۳۹۳/۰۲/۱۴

عشق مثل عبادت کردن میمونه. بعداز اینکه نیت کردی،دیگه نباید به اطرافت نگاه کنی...

zinab
zinab
۱۳۹۳/۰۲/۱۴

عشق مثل عبادت کردن میمونه. بعداز اینکه نیت کردی،دیگه نباید به اطرافت نگاه کنی...

zinab
zinab
۱۳۹۳/۰۲/۱۴

عشق مثل عبادت کردن میمونه. بعداز اینکه نیت کردی،دیگه نباید به اطرافت نگاه کنی...

zahra114
zahra114
۱۳۹۳/۰۲/۱۴

سلام خوشحال میشم سری به بلاگ جدیدم بزنید ونظر بدید

www.hamkhone.ir/member/14547/blog/view/112117

samuraaee
samuraaee
۱۳۹۳/۰۲/۱۴

_ به خودت راست بگو ، آنگاه توان دروغ گفتن به کسی را نخواهی داشت

_همه درست شبیه هم هستند فقط بعضی ها بهتر و باورکردنی تر دروغ میگویند

_به بعضیا هم باید گفت : یه خورده راست بگو ببینم بلدى

_هر روز ” دماغ ها ” کوچکتر می شود 

و 

دروغ ها بزرگتر

_دروغ رو همه میگن ...اما اونجاش به آدم فشار میاد که همراه با شنیدن دروغ ، خر هم فرض بشی ...

maryam1352
maryam1352
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

گـــاهی بــایـد یــه نقــطــ ـه بـــزاری. . .
بــاز شــروع کنــی. . .
بــاز بخــنــنــدی. . .
بــاز بِـجَـــنگـی. . .
بــاز بـیُفــتی و محکــمتر پــاشـی. . .

گــاهــی بــایــد یــه لبخـ ـندِ خـوشـگل بــه همــه تـَلخـی هــا بــزنــی. . .
و بــــگـی. . .
مـرســــــ ــــــی کــه یــادم دادیــن. . .
جــز خــُ ـودم هیـــچ کسـی بــه دادم نمــیــرســه !

Toska
Toska
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

غمگینم
همانند زنی که عاشق سرباز دشمن شده است . . .

*******************
غمگینم
همانند پرنده ای که شوق پرواز ندارد ، نای آواز ندارد . . .

************************

غمگینم
همانند مادر بی سوادی
که دلش هموای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست شماره اش را بگیرد . . . :-<

********************************
غمگینم
همانند عکسی در اعلامیه ترحیم
که لبخندش, دیگران را می گریاند . . .

*********************************
غمگـــــــــــــــــــینم
همانند سرباز ِ گـــــــــــــم شده در جنگ ;
کـــــــــــــــــــــور شد و ندارد هیچ فشنگ . . .

**********************************************
غمگینم
همانند سرباز وفاداری
که پسرش جاسوس دشمن بوده است . . .

******************************
غـمگیـنـم
همانند کـودکـی مـعـلـول
کـه تـازه بـه تفـاوتـش پـی بـرده . . .

*****************************
غمگیــنـم
همانند درختـی کـه
در مســیرِ کارخـانـهء "چــوب بُــری" قــرار گـرفتـه است . . .

*************************
غمگینم
همانند
پدری که مرگ فرزندش را قبول نمی کند
و خود را با او مُرده می داند
و اشک هایش را شاید مدتها کسی ندیده بود
اما حالا
بدون اشک کسی او را نمی بیند . . .

******************************
غمگینم
همانند پیرزنی در مسجد سلیمان,
که لوله های گاز همه ی ایران
از کوچه اش می گذرد
و گاز ندارد . . .

********************
غمگیــنم
همانند مــــادرم
کـه او آیــنـــده ام را طــور دیـــگری تـــصــــور کـــرده بــــود . . .

*********************************************
غمگیــنم
همانند جـوان مـحکوم بـه اعـدام
کـه بـه عـنوان آخـرین درخـواسـت،
پکـی بر سـیگـار را طلب می کند . . .

******************************
غمگیــنم
همانند
جوانی که میگوید...
دست بر دلم مگذار می سوزی
داغ خیلی چیز ها بر دلــــــــــــــم مانده . . .

***********************************
غمگینم
همانند قـــــــــــــــمار بازی
که خشت هایش درست انتخاب کرد
اما سرنوشتش را کج . . .

*************************************
غمگینم
همانند کسی که کاسه اش خالی بود ;
از غـــــــــــــــذا نه ;
ازِ تقسیم بختــــــــــــــــ . . .

************************
غمگینم
همانند جوان ِ لحظه ی اعدام ;
بـــــــــه گریـــــــــــه مــــــــــادرش میـــــخـــندید ;
خاطرش آمد بچگی اش گفته بود :
خنده ات آرامم میکند . . .

****************************************
غمگینم
همانند پیرمرد ِ سیگار فروش ;
در حسرت این ماند که تعارف کند
کسی در تنهاییش سیگاری به او . . .

*********************************
غمگینم
هماننـــــــــــد پادگانـــــــــــــت ای روزگار ;
اضاف زدی برایم خشم شبت را . . .

***************************
غمگینم
همانند کودکی که از زلزله نجات پیدا کرد ;
اما با پس لــــــرزهای دلش چه کند . . .

****************************
غمگینم
همانندچوپانی که همه ســــــــــاده بودنش را
به "پشت ِکوه " بودنش ترجمه میکنند . . .

**********************************
غمگینم
همانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده
و به این فکر می کند که چگونه بمیرد؟
گرسنه و آزاد، یا سیر و اسیر...؟

*****************************
غمگینم همانند مرده ای
که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد . . .

*************************************

خدا را چه دیدی
شاید یک روز " درد " هم قیمت پیدا کرد
و ما ثروتمند شدیم

کاش زندگی هم درب خروجی داشت ...

+++++5+++++

Toska
Toska
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

غمگینم
همانند زنی که عاشق سرباز دشمن شده است . . .

*******************
غمگینم
همانند پرنده ای که شوق پرواز ندارد ، نای آواز ندارد . . .

************************

غمگینم
همانند مادر بی سوادی
که دلش هموای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست شماره اش را بگیرد . . . :-<

********************************
غمگینم
همانند عکسی در اعلامیه ترحیم
که لبخندش, دیگران را می گریاند . . .

*********************************
غمگـــــــــــــــــــینم
همانند سرباز ِ گـــــــــــــم شده در جنگ ;
کـــــــــــــــــــــور شد و ندارد هیچ فشنگ . . .

**********************************************
غمگینم
همانند سرباز وفاداری
که پسرش جاسوس دشمن بوده است . . .

******************************
غـمگیـنـم
همانند کـودکـی مـعـلـول
کـه تـازه بـه تفـاوتـش پـی بـرده . . .

*****************************
غمگیــنـم
همانند درختـی کـه
در مســیرِ کارخـانـهء "چــوب بُــری" قــرار گـرفتـه است . . .

*************************
غمگینم
همانند
پدری که مرگ فرزندش را قبول نمی کند
و خود را با او مُرده می داند
و اشک هایش را شاید مدتها کسی ندیده بود
اما حالا
بدون اشک کسی او را نمی بیند . . .

******************************
غمگینم
همانند پیرزنی در مسجد سلیمان,
که لوله های گاز همه ی ایران
از کوچه اش می گذرد
و گاز ندارد . . .

********************
غمگیــنم
همانند مــــادرم
کـه او آیــنـــده ام را طــور دیـــگری تـــصــــور کـــرده بــــود . . .

*********************************************
غمگیــنم
همانند جـوان مـحکوم بـه اعـدام
کـه بـه عـنوان آخـرین درخـواسـت،
پکـی بر سـیگـار را طلب می کند . . .

******************************
غمگیــنم
همانند
جوانی که میگوید...
دست بر دلم مگذار می سوزی
داغ خیلی چیز ها بر دلــــــــــــــم مانده . . .

***********************************
غمگینم
همانند قـــــــــــــــمار بازی
که خشت هایش درست انتخاب کرد
اما سرنوشتش را کج . . .

*************************************
غمگینم
همانند کسی که کاسه اش خالی بود ;
از غـــــــــــــــذا نه ;
ازِ تقسیم بختــــــــــــــــ . . .

************************
غمگینم
همانند جوان ِ لحظه ی اعدام ;
بـــــــــه گریـــــــــــه مــــــــــادرش میـــــخـــندید ;
خاطرش آمد بچگی اش گفته بود :
خنده ات آرامم میکند . . .

****************************************
غمگینم
همانند پیرمرد ِ سیگار فروش ;
در حسرت این ماند که تعارف کند
کسی در تنهاییش سیگاری به او . . .

*********************************
غمگینم
هماننـــــــــــد پادگانـــــــــــــت ای روزگار ;
اضاف زدی برایم خشم شبت را . . .

***************************
غمگینم
همانند کودکی که از زلزله نجات پیدا کرد ;
اما با پس لــــــرزهای دلش چه کند . . .

****************************
غمگینم
همانندچوپانی که همه ســــــــــاده بودنش را
به "پشت ِکوه " بودنش ترجمه میکنند . . .

**********************************
غمگینم
همانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده
و به این فکر می کند که چگونه بمیرد؟
گرسنه و آزاد، یا سیر و اسیر...؟

*****************************
غمگینم همانند مرده ای
که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد . . .

*************************************

خدا را چه دیدی
شاید یک روز " درد " هم قیمت پیدا کرد
و ما ثروتمند شدیم

کاش زندگی هم درب خروجی داشت ...

+++++5+++++

Toska
Toska
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

دوستای گلم خوشحال میشم بخونید و نظر بدید

http://www.hamkhone.ir/member/7/blog/view/111967----/

+++++5+++++


Toska
Toska
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

دوستای گلم خوشحال میشم بخونید و نظر بدید

http://www.hamkhone.ir/member/7/blog/view/111967----/