بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    شیطونکده

  • تعداد نظرات : 17
  • ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۴/۱۲
  • نمايش ها : 599


ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺑﺮﺩ، ﻧﺼﻒ ﺷﺒﯽ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ
ﮐﺮﺩﻡ ﻧﻔﺴﻢ ﺑﺎﻻ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻔﻪ ﻣﯿﺸﻢ،
ﺟﺪ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﺟﻠﻮ ﭼﺸﻢ، ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﺑﻪ ﺳﺮﻓﻪ
ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﺯﺩﻥ، ﻗﺸﻨﮓ ﺍﯾﻨﻘﺪ
ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻨﻔﺶ ﺷﺪﻡ!
ﯾﮑﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﻢ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ
ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻧﮕﺎ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻡ ﮐﺮﺩﻡ، ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﻡ
ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﻫﺮ ﻫﺮ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ، ﻣﺎﺕ ﻭ
ﺧﻮﺍﺏ ﺯﺩﻩ پﺮﺳﯿﺪﻡ ﭼﯿﻪ؟!؟ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟؟
ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﮔﻔﺖ: ﻫﯿﭽﯽ
ﻧﺪﯾﺪﻣﺖ، پاﻡ ﺭﻓﺖ ﺭﻭ ﮔﺮﺩﻧﺖ، ﺑﺨﻮﺍﺏ
ﺑﺨﻮﺍﺏ !!

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


mohsendostan
ارسال پاسخ

هههههههههههههههههه زيبا بود مرسي

CyrucTheGreat
ارسال پاسخ
honeybr3
ارسال پاسخ
honeybr3
ارسال پاسخ
honeybr3
ارسال پاسخ

=-))


Mehhhrlovli
ارسال پاسخ
شـــوالیـه
ارسال پاسخ
شـــوالیـه
ارسال پاسخ
شـــوالیـه
ارسال پاسخ
شـــوالیـه
ارسال پاسخ
شـــوالیـه
ارسال پاسخ
شـــوالیـه
ارسال پاسخ
شـــوالیـه
ارسال پاسخ
saz12
ارسال پاسخ
soheilshahab
ارسال پاسخ

هههههههههههه
خفه نشدي؟

باحال بود

Battlefield
ارسال پاسخ
ALi_213
ارسال پاسخ

خب تو چي گفتي به بابا؟؟؟