بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    دلداده ی رهگذر

  • تعداد نظرات : 10
  • ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۷/۱۱
  • نمايش ها : 480

 

 

 

 

 داستان من رو مرد فقیر و خسته ی راه هر روزم میدونه


کنار راه خاکی ای که پشت دود و دم و سر و صدای ساخت مترو، هنوز پا برجاست


از راهی میگذرم ؛


دلخوش به اینکه هر لحظه بساط فکرمو زمین میزارم

 

و کنار پیرمرد خستگی رو به کفش های عابرها وصله میزنم.


تفاوت دیروز و امروز، فقط به واسطه ی قدم هایی که ریتمشون حال و هوای اون روز رو تعیین می کنه


پیرمرد هر روز سر به زیر تر از دیروز.. 


از جواب دادن به سوالی که دغدغه ی روزانمه طفره میره

 


"امروز با چه ریتمی از کنار قدم های دیروز و چند هفته پیشم گذشته ای ؟!"

 

 


 

 



تشت بزرگی ازخاک و آفتاب و باد


پیرمرد دستانم را در عمق تشت تحولاتم فرو میبرد


از او درخشش چشمانش را طلب می کنم

 

و اما او چیزی جز "راه هر روز" برایم نمی اورد




 

 

 sheRY « 

 


By Hamkhone.ir

فرهاد - آوار

نظرات دیوار ها


hossein0011
ارسال پاسخ
sharloot
ارسال پاسخ

minee :
چه نگاه ظریفی....@};-
این آهنگ فرهاد:-x....کلا همه ی فرهاد:)
ممنون@};-


minee
ارسال پاسخ

چه نگاه ظریفی....
این آهنگ فرهاد....کلا همه ی فرهاد
ممنون

sharloot
ارسال پاسخ

aryan_ :
متنتو اصلن نفهمیدم ولی فرهاد و آوار و سیله مصیبتبارش {e}


aryan_
ارسال پاسخ

متنتو اصلن نفهمیدم ولی فرهاد و آوار و سیله مصیبتبارش

sharloot
ارسال پاسخ

darya20
AZAD
wilson
marya1370

ممنون از شما

marya1370
ارسال پاسخ

هوا سَرد شده... شاید دیگه پیرمردی هم نباشه!
ممنون خوب بود شِری

wilson
ارسال پاسخ
AZAD
ارسال پاسخ


تشکر

darya20
ارسال پاسخ