توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
غوطه خوردن در توده ی مردم بهره ی هرکسی نیست. لذت بردن از جمعیت خود هنری است؛
و فقط آن کسی می تواند، به هزینه ی نوع بشر، خود را از شورِ حیات لبریز کند که یک پری، در گهواره اش،
ذوقِ چهره سازی و نقاب زنی را همراه با نفرت از خانه و شورِ سفر در او دمیده است.
ازدحام، انزوا: اصطلاحاتی هم ارز و تعویض پذیر نزدِ شاعرِ فعال و بارور.
کسی که نمی داند چگونه انزوایش را با انبوهِ مردمان پر کند، به همان اندازه نیز نمی داند چگونه در میانِ جمعیت تنها باشد.
» شارل بودلر
sadegh - jadoo
نظرات دیوار ها
در کنار لذت بردن از جمعیت .. :؟
در میان جمع تنها بودن!
جوری نیست که نخواسته باشم...یک مدتی بیش از حد میخواستم!
شاید به خاطر اونه:-?
ولی شایدم بخاطر اینه که من همیشه خودم بودم!:-? عجیب نیست؟:)
نه .. تو فقط درستی به نظرم
این منم که دارم از نقابی میگم که عجیبه
قربونت اما جان @};-
اممم...نه
جوری نیست که نخواسته باشم...یک مدتی بیش از حد میخواستم!
شاید به خاطر اونه
ولی شایدم بخاطر اینه که من همیشه خودم بودم! عجیب نیست؟
?why is it okay to laugh at fat people
عنوان عکس و متن همراهشه که واسه یه مقاله بود
نبوغ در تنهایی...جالبه...ولی خب کسی که در تنهایی به نبوغ رسیده باشه سخت تو ارتباط به دانش میرسه..ینی بستگی داره ارتباط با چه افرادی ارتباط دانش زا محسوب شه...معمولا تنهایی ای که پیروز شده و فرد رو به نبوغ رسونده بیشتر منزویش می کنه ..چون ارتباطات راضیش نمی کنه....:-?...شایدم این هنره که خودت تو ارتباط با هر آدمی اون چیزی که خوبه رو بیرون بکشی...:-?
"ذوق چهره سازی و نقاب زنی همراه با نفرت از خونه و شوق سفر" ...گفته یه پری در گهواره فرد دمیده باشه...پس جمع خوبی و بدی..اضدادها..انتخاب با توست....اینکه چهره ای که دوست داری بقیه ازت ببینن یا دیگران دوست دارن رو از خودت نشون بدی(چیزی که خودت نیستی)...در این صورت نفرت از خونه و خودِ خودت همراهته..تضاد درونی...یا جرات داشته باشی از همه تعلقات سفر کنی و شوقشو تجربه کنی...یا نه انقدر هنر داری که همه اینارو با هم داشته باشی که خیلیه...نهایتا همه اینا تاوان داره....گفته به هزینه ی نوع بشری...دیدگاه تو هم جالب بود و درست به نظرم:)
منم موفق نشدم ...هر وقت خواستم تنها بشم انقدر بقیه دور شدن که دیگه ندیدمشون:d...به امید اینکه من و تو بی من و تو جمع شویم از سر ذوق/خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو :d
ممنون شارلوت:)@};-
اون شاتوت به منم درخواست داده بود اول فکر کردم تویی یا اکانت دیگه ساختی:d
همیشه دیدگاه من به نقاب، به عنوان راه ارتباطیم با دیگران چیزی بوده که ساخته ی فکرمه و به حالات چهره و رفتارهام جون میده (یکی از تنها چیزهای که دست منه همین نقابه. پس جوری می تونه باشه که ازش لذت ببرم و دوست داشته باشم ازش استفاده کنم) .. این که ببینیم دیگران چطور دوستمون دارن یکی از احمقانه ترین نقاب هاست که من این در جمع بودنو نمی پسندم و همینطور تاوانی براش دادن رو..
شاید بشه هزینه ی نوع بشر رو یه جور کسب تجربه دونست! که البته راحت نیست . چطور بی من و تو شدن تاوانی به اندازه ی عمر داره. /
این موضوع واسه منم خیلی مشکل بوده و هست. فکر کنم هم دردیم
خیلی کامل توضیح دادی. مرسی .. من خودم خیلی دیـپ /DEEP/ به هزینه ی نوع بشر فکر نکرده بودم
دفعه ی بعد بیام ببینم چ میشود :d
جمع اضداد.. اره
راستی عکس هم خیلی جالب بود و انگار خود شعر بود
میگن تنهایی نبوغ به همراه داره و ارتباطات دانش.. کنار هم قرار گرفتن نبوغ و دانش شاید بتونه فعال و بارور رو قابل قبول کنه چون در این صورت انچه لازمه واسه نوشتن هست.
(چرا ذوق چهره سازی و نقاب زنی همراه با نفرت از خونه و شوق سفر ) .. تو چی فکر می کنی:-?
شاید نفرت از خونه، چون اونجا بیشتر از هرجا شبیه خودتی و بیرون از خودت یعنی (به وقت سفر از خودت ) بتونی نقابی بسازی و با دیگران روبه رو شی / به نظرم بشه درکش کرد به دید خودت /
اره واقعن .. من هنوز نتونستم درست بکوبم :دی
مرسی مینا @}:-
ملال پاریس...مگه پارسم ملال داره
نبوغ در تنهایی...جالبه...ولی خب کسی که در تنهایی به نبوغ رسیده باشه سخت تو ارتباط به دانش میرسه..ینی بستگی داره ارتباط با چه افرادی ارتباط دانش زا محسوب شه...معمولا تنهایی ای که پیروز شده و فرد رو به نبوغ رسونده بیشتر منزویش می کنه ..چون ارتباطات راضیش نمی کنه.......شایدم این هنره که خودت تو ارتباط با هر آدمی اون چیزی که خوبه رو بیرون بکشی...
"ذوق چهره سازی و نقاب زنی همراه با نفرت از خونه و شوق سفر" ...گفته یه پری در گهواره فرد دمیده باشه...پس جمع خوبی و بدی..اضدادها..انتخاب با توست....اینکه چهره ای که دوست داری بقیه ازت ببینن یا دیگران دوست دارن رو از خودت نشون بدی(چیزی که خودت نیستی)...در این صورت نفرت از خونه و خودِ خودت همراهته..تضاد درونی...یا جرات داشته باشی از همه تعلقات سفر کنی و شوقشو تجربه کنی...یا نه انقدر هنر داری که همه اینارو با هم داشته باشی که خیلیه...نهایتا همه اینا تاوان داره....گفته به هزینه ی نوع بشری...دیدگاه تو هم جالب بود و درست به نظرم
منم موفق نشدم ...هر وقت خواستم تنها بشم انقدر بقیه دور شدن که دیگه ندیدمشون...به امید اینکه من و تو بی من و تو جمع شویم از سر ذوق/خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو
ممنون شارلوت
اون شاتوت به منم درخواست داده بود اول فکر کردم تویی یا اکانت دیگه ساختی
اینبار ک چیزه زیادی نفهمیدم از متن ...فقط منو یاده کلمه ی جمع اضداد انداخت....ولی آهنگو خوشم اومد
دفعه ی بعد بیام ببینم چ میشود
فکر کنم برای خیلیا اینطوری باشه...:-/
اما من هنوز مطمئن نیستم برای منم اینطوره یا نه!
هرچقدر فکر میکنم، من کلا تو پیدا کردن تنهایی توی جمع مشکلی ندارم. بارها و بارها هم توی تخیلات خودم غرق شدم درحالیکه با همه بودم...اما گاهیم حس تنهایی میکنم تو جمع...like I would never fit in...
من اون کسیم که بلدم چطوری تو ازدحام تنهایی رو پیدا کنم...اما برعکس نه!
تنهایی خودم تا تو{7}
چقدر پر مفهوم{17}
ولی خداییش قشنگه :){38}
به نظرم اینکه میتونی توی ازدحام تنهایی رو داشته باشی کلِ راهه.. شاید بتونی انزوات رو هم با دیگران پر کنی ولی نخواستی!
قربونت اما جان
بخشی از کتابیه این؟....
نزد شاعر فعال و بارور:-?
چرا ذوق چهره سازی و نقاب زنی رو با نفرت از خونه و شوق سفر آورده:-?
جالب بود... واقعا هنره هم تنهایتو داشته باشی هم همراهیتو:دی..کار هر کس نیست این خرمنو کوفتن:دی
ممنون :)@};-
طرف شاعره.. اینم از مجموعه ی ملال پاریسِ. که من کتاب رو ندارم!
میگن تنهایی نبوغ به همراه داره و ارتباطات دانش.. کنار هم قرار گرفتن نبوغ و دانش شاید بتونه فعال و بارور رو قابل قبول کنه چون در این صورت انچه لازمه واسه نوشتن هست.
(چرا ذوق چهره سازی و نقاب زنی همراه با نفرت از خونه و شوق سفر ) .. تو چی فکر می کنی
شاید نفرت از خونه، چون اونجا بیشتر از هرجا شبیه خودتی و بیرون از خودت یعنی (به وقت سفر از خودت ) بتونی نقابی بسازی و با دیگران روبه رو شی / به نظرم بشه درکش کرد به دید خودت /
اره واقعن .. من هنوز نتونستم درست بکوبم :دی
مرسی مینا @}:-
خوب بود... سپاس @};-
خوبی از خودته سپاس..
خوب بود :-x
تشکر
( فکر کنم تلاشمو بکنم تا جایی که دست خودمه )
تِ تا تو رو از خودم در اوردم. تِ از تنهایی خودم تا "تو"{trol20} .. حالا "تو" یا "تو"ی عمومی تر
* از اتفاق یه کاربری با این اسم (shatoot) پیدا شده.. وقتی درخواست دوستیشو دیدم یه لحظه شک کردم نکنه خودم به خودم درخواست دادم =))
آره منم شاتوت خان (فکر کنم) رو دیدم!
( فکر کنم تلاشمو بکنم تا جایی که دست خودمه )
تِ تا تو رو از خودم در اوردم. تِ از تنهایی خودم تا "تو"{trol20} .. حالا "تو" یا "تو"ی عمومی تر
* از اتفاق یه کاربری با این اسم (shatoot) پیدا شده.. وقتی درخواست دوستیشو دیدم یه لحظه شک کردم نکنه خودم به خودم درخواست دادم =))
اوهوم متوجه شدم...
فکر کنم برای خیلیا اینطوری باشه...
اما من هنوز مطمئن نیستم برای منم اینطوره یا نه!
هرچقدر فکر میکنم، من کلا تو پیدا کردن تنهایی توی جمع مشکلی ندارم. بارها و بارها هم توی تخیلات خودم غرق شدم درحالیکه با همه بودم...اما گاهیم حس تنهایی میکنم تو جمع...like I would never fit in...
من اون کسیم که بلدم چطوری تو ازدحام تنهایی رو پیدا کنم...اما برعکس نه!
تنهایی خودم تا تو
چقدر پر مفهوم
ولی خداییش قشنگه
بخشی از کتابیه این؟....
نزد شاعر فعال و بارور
چرا ذوق چهره سازی و نقاب زنی رو با نفرت از خونه و شوق سفر آورده
جالب بود... واقعا هنره هم تنهایتو داشته باشی هم همراهیتو:دی..کار هر کس نیست این خرمنو کوفتن:دی
ممنون
ازدحام:انزوا...آره ها
خوب بود... سپاس
لایکد بای میس مارپـل {7}:-*
آفرین
خوب بود
(با عرض پوزش بابت تغییر اسمت ;)):D
راستی...ت تا تو؟:-? چرا این اسم؟ فلسفه داره؟
راستشو بخوای من اطرافیانم رو از خودم دور می کنم تا تنهایی رو بدست بیارم. و این یکی از اشتباهات این سال هاام بوده چون اینجوری نه تنها خلوتی رو بدست نمیاری دیگران رو هم رنجوندی! باید کنار هم باشه..
( فکر کنم تلاشمو بکنم تا جایی که دست خودمه )
تِ تا تو رو از خودم در اوردم. تِ از تنهایی خودم تا "تو" .. حالا "تو" یا "تو"ی عمومی تر
* از اتفاق یه کاربری با این اسم (shatoot) پیدا شده.. وقتی درخواست دوستیشو دیدم یه لحظه شک کردم نکنه خودم به خودم درخواست دادم
آهنگ:-x
@};-
موزیک بای صادق
لایکد بای میس مارپـل
تو میتونی شاتوتی؟
(با عرض پوزش بابت تغییر اسمت )
راستی...ت تا تو؟ چرا این اسم؟ فلسفه داره؟
خیلی خوووب
آهنگ
بسیار عالی