دیوار کاربران


mahrad
mahrad
۱۳۹۳/۰۴/۲۳

قتی به دنیا میام، سیاهم،

وقتی بزرگ میشم،

سیاهم وقتی میرم زیر آفتاب،سیاهم،

وقتی می ترسم، سیاهم وقتی مریض میشم، سیاهم،

وقتی می میرم، هنوزم سیاهم

و تو، آدم سفید

وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی

وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی،

وقتی سردت میشه، آبی ای

وقتی می ترسی، زردی،

وقتی مریض میشی، سبزی

و وقتی می میری، خاکستری ای

و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟

amiralii62
amiralii62
۱۳۹۳/۰۴/۲۳

اصولا دخترهای این زمونه هفت - هشت نوع داداش دارند. هر کدوم از داداشاشونو هم واسه یه کاری میخوان.



داداش شماره یک: بچه پولدار
ماشین داره، رستوران خوب میرن باهم! اینترنت 24 ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.



داداش شماره دو: یه پسر رومانتیک
خوراک درددل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.



داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت روم
هر پسری بخواهد تو اینترنت اذیتشون کنه، خان داداش جون حالشو میگیره.



دادش شماره چهار: از نوع هنری
خوراک رفتن باهم به سینما، تئاتر و موزه و محافل نقد فیلم. بلیط جشنواره فجرشون تضمینیه. موهای این مدل داداش ترجیحا بلنده. به اضافه ریشهایی مدلدار!



داداش شماره پنج: خوش تیپ
خوراک اینه که ببره با خودش به دوستاش پز بده بگه: نگاه کنین، چه داداش جیگری دارم! داداش من خیلی خوش تیپه!



داداش شماره شش: بچه معروف
هر هفته پنجشنبه ها یه پارتی دعوتت می کنه. رقصشم خوبه. همه مدله بلده برقصه!



داداش شماره هفت: متخصص کامپیوتر
هر وقت کامپیوترت خراب شد و گند زدی به سر تا پای سخت افزار و نرم افزار و هرچی افزار داداش جونت میاد برات درست میکنه!



داداش شماره هشت: بچه مثبت
بچه مودبیه، وقتی میری باهاش بیرون لپهاش سرخ میشه.مامانت عاشق این جور پسراست

farnik464
farnik464
۱۳۹۳/۰۳/۲۲

salam khobi?sandoghe payamet ja nadare nemiseh payam ferestad
ye payam behem bede avalesh 913

anisa19
anisa19
۱۳۹۳/۰۳/۲۰

يارو صبح تا شب تو خيابون مخ ميزنه، شب تا صب تو فيس بوك...
بعد ميگه دنبال نيمه گمشده ام ميگردم!!
آخه لامصب پازل هزار تيكه هم بودي تا حالا تموم شده بود!!!

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۳/۰۳/۲۰

دنیا مثل شهربازی شده ، جایزه بازی با آدما ، یه عروسک دیگست !!!
Mr_satan

adnan57
adnan57
۱۳۹۳/۰۱/۲۵

salam tavalodeton mobarak

adnan57
adnan57
۱۳۹۳/۰۱/۲۵

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:

مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.

بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد،

بعد لبخندی زد و گفت: چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی،

می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.

ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد،

مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشه گفت:

"دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"

دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی‌خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی‌شه شما بهم بدین؟ "

بقال با تعجب پرسید: چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟

و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۳/۰۱/۱۰

+5

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۳/۰۱/۱۰

دقت کردین هیچکس بداد سکوت آدم نمیرسه !!!!!

همه منتظرن تا فریاد بشه و

به فریاد آدم برسن !!!!!!!

**********

بلاگ جدیدم : شاید بد بود ولی برای کسی بد نخواست…

http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/98044/

دوست عزیز، نظرات شما همیشه راهگشای بلاگام بوده؛ ممنون میشم این دفعه هم

قبول زحمت کنید * مرسی

0013sam
0013sam
۱۳۹۲/۱۱/۲۵

هرکه آمد در این میان ناچار

رود از این جهان چه شه چه گدا

یک جهان دگر خدای آراست

که بود نام آن جهان بقا