بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    علیرضا بدیع

  • تعداد نظرات : 3
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
  • نمايش ها : 370

با استکان قهوه عوض کن دوات را 

بنویس توی دفتر من چشمهات را

 

بر روزهای مرده تقويم خط بزن

واكن تمام پنجره های حيات را

 

خواننده ی كتيبه ی چشم و لبت منم

پــر رنگ كن بـــه خاطر من اين نكات را

 

ما را فقط به خاطر هـم آفريده اند

آنگونه كه خواجه و شاخه نبات را

 

نام تو با نسيم نشابور می رود

تا از غبــار غــم بتكاند هرات را

 

یک لحظه رو به معبد بودائیان بایست!

از نو بدل بــه بتکده کـن سومنـــات را

 

حالا بایست! دور و برت را نگاه کن

تسخیــــر کرده ای همه کائنات را

 

تا پلک می زنی همه گمراه می شوند

بـــر  روی  مـــا  مبند  كتاب  نجات  را

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Amirtaha
ارسال پاسخ
narjes
ارسال پاسخ

AmirHesamAlavi :
حالا بایست! دور و برت را نگاه کن

تسخیــــر کرده ای من بنده خدارا



به به ...

عجب شعری...

مرسی...


AmirHesamAlavi
ارسال پاسخ

حالا بایست! دور و برت را نگاه کن

تسخیــــر کرده ای من بنده خدارا



به به ...

عجب شعری...

مرسی...