متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    گروه نودو نه!

  • تعداد نظرات : 4
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۱/۰۸
  • نمايش ها : 103

پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد ، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست. روزي
پادشاه در کاخ قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد ، صداي ترانه اي را شنید. به دنبال صدا ، پادشاه متوجه یک
آشپز شد که روي صورتش برق سعادت و شادي دیده می شد. پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: چرا اینقدر شاد هستی؟
آشپز جواب داد: قربان ، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم. ما خانه اي حصیري تهیه
کرده ایم و به اندازه کافی خوراك و پوشاك داریم. بدین سبب من راضی و خوشحال هستم... پس از شنیدن سخن آشپز ،پادشاه با
نخست وزیر در این مورد صحبت کرد . نخست وزیر به پادشاه گفت: قربان ، این آشپز هنوز عضو گروه 99 نیست!! اگر او به این
گروه نپیوندد، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است. پادشاه با تعجب پرسید: گروه 99 چیست؟؟ نخست وزیر جواب داد : اگر
می خواهید بدانید که گروه 99 چیست، باید این کار را انجام دهید : یک کیسه با 99 سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید .
به زودي خواهید فهمید که گروه 99 چیست!! پادشاه بر اساس حرف هاي نخست وزیر ، فرمان داد یک کیسه با 99 سکه طلا را
در مقابل در خانه آشپز قرار دهند... آشپز پس از انجام کارها به خانه بازگشت و در مقابل در ، کیسه را دید. با تعجب کیسه را به
اتاق برد و باز کرد . با دیدن سکه هایی طلایی ابتدا متعجب شد و سپس از شادي آشفته و شوریده گشت. آشپز سکه هاي طلایی
را روي میز گذاشت و آنها را شمرد. 99 سکه ؟؟ آشپز فکر کرد اشتباهی رخ داده است . بارها طلاها را شمرد ؛ ولی واقعاً 99 سکه
بود!! او تعجب کرد که چرا تنها 99 سکه است و 100 سکه نیست!! فکر کرد که یک سکه دیگر کجاست و شروع به جستجوي
سکه صدم کرد. اتاق ها و حتی حیاط را زیر و رو کرد ؛ اما خسته و کوفته و ناامید به این کار خاتمه داد!!! آشپز بسیار دل شکسته
شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکه طلایی دیگر بدست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به یکصد سکه طلا
برساند. تا دیروقت کار کرد. به همین دلیل صبح روز بعد، دیرتر از خواب بیدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کرد، که چرا وي را
بیدار نکرده اند!! آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمی خواند؛ او فقط تا حد توان کار می کرد!! پادشاه نمی
دانست که چرا این کیسه ، چنین بلایی بر سرآشپز آورده است و علت را از نخست وزیر پرسید. نخست وزیر جواب داد: قربان ،
حالا این آشپز رسماً به عضویت گروه 99 درآمد!! اعضاي گروه 99 ، چنین ا فرادي هستند : آنان زیاد دارند ، اما راضی نیستند!

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


nima13
ارسال پاسخ

بسي جالب
جيز

hamidj
ارسال پاسخ

عجب !!!

rayan_send
ارسال پاسخ

مرسی جالب بود

TutU
ارسال پاسخ

جالب بود