بلاگ كاربران


اگر دروغ رنگ داشت
هر روز شاید
ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت
عاشقان سکوت شب را ویران می کردند
اگر به راستی خواستن توانستن بود
محال نبود وصال
و عاشقان که همیشه خواهانند
همیشه می توانستند تنها نباشند
اگر گناه وزن داشت
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد
تو از کوله بار سنگین خویش ناله می کردی
و من شاید کمر شکسته ترین بودم

دكتر_علی_شريعتي

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


korosh_ts
ارسال پاسخ

از دیوانه ای پرسیدند :

‌ چه کسی را بیشتر دوست داری؟
دیوانه خندید و گفت : "عشقم" ...
‌ گفتند: "عشقت" کیست؟؟
‌ گفت: "عشقی" ندارم!!
‌ خندیدند و گفتند :
برای "عشقت" چه کارهایی حاضری بکنی...؟

گفت: مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ،
خیانت نمیکنم ، دور نمیزنم ، دروغ نمیگویم ،
تنهایش نمیگذارم ، خودم را فدایش میکنم...
‌ به او گفتند : اگر عشقت تنهایت گذاشت ،
‌ بی وفایی کرد ، خیانت کرد چه...
اشک در چشمان دیوانه حلقه بست و گفت:
‌ اگر بامن اینکار را نمیکرد که....!!!

دیوانه نمی‌شدم

شاد باشید

SA00
ارسال پاسخ
hosein12345
ارسال پاسخ