توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
باران
- باران بهانه ای بودکه زیرچترمن تاانتهای کوچه بیایی کاش نه کوجه انتهای داشت ونه باران تمام می شد
نگران نباش
- نگران من نباش..!!! چشمان وحشی مرا هیچ نگاه هرزه ایی رام نخواهد کرد.... نگران خودت باش که با هر لبخندی دلت میلرزد....
روزي
- روزی مردی از خدا دو چیز خواست ؛ یک پروانه و یک گل...اماچیزی که خدا در عوض به اوبخشیدیک کاکتوس و یک کرم بود؛ مرد غمگین شد.باخود اندیشید: خدا بندگان زیادی داردبایدبه همه ی آنها توجه کندوتصمیم گرفت دراین باره سوالی نپرسد. بعدازمدتی مرد در کمال ناباوری مشاهده کرد که از آن کاکتوس زشت وپراز خار گلی بسیار زیبا روئیده است و آن کرم زشت تبدیل به پروانه ای زیبا شده است؛ راه خدا همواره بهترین راه است…
هي پسر
- هی پــــسر …!!! اگه می بینی باهات بازی نمیکنم رو حساب بلد نبودنم نذار!! اینو بدون که من بازیامو بچگیام کردم