بلاگ كاربران


ايستاده ام به تماشاي دنيايي که ديگر هيچ رنگي ندارد!

آدمهايي را ديده ام که حرف و عملشان بسيار با هم متفاوت بود

با اين همه چنان آرامم که گويا هيچ گاه روزگار بهتر از اين نبوده

نه حرفهاي خصمانه دلگيرم مي کنند

نه دروغ هايي با طعم و عطر عاشقي هوش از سرم مي برد

هر از گاهي مجبورم بگويم به من عشق تعارف نکنيد قبلا صرف شده!

آنگونه بي حرکت به داستان هاي تکراري اطرافم گوش مي کنم

که مي پنداري براي نخستين بار مي شنوم !

تجربه مي کنم روزهايم را ، انسانها را و اتفاقات را بي آنکه بهراسم از دلبسته شدن

جدايي را مي پذيرم که سهمي از دنيايم باشد

و اشک که ضعف نيست !

ياد گرفته ام دشمنم را دوست من خطاب کنم !

فهميدم انتقام و بخشش به يک ميزان شيرين است !

لمس کردم انسانها ضعف خود را به پاي تو مي نويسند

تا از تو اهريمن بسازند و اين دليل بد بودن من نيست

به اين باور رسيدم که زماني بسيار کسي را دوست مي داري از عشق تو مي گريزد چرا که ما هنوز

توان دوست داشته شدن نداريم

شايد بزرگ شدن همين باشد

و اين دنياي بزرگ ترها آنقدر ها هم زشت نيست

تنها کمي بي رنگ است!
همين ...

 


به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


مريم
ارسال پاسخ

آدمهايي را ديده ام که حرف و عملشان بسيار با هم متفاوت بود


siamak
ارسال پاسخ

بلاگت حرف نداره عزیزم..
مرسی

00arminkarimi
ارسال پاسخ

خیلی متن قشنگی بود ایول ابجی

amir92
ارسال پاسخ

لایک

sara212
ارسال پاسخ

ممنون

Zed_kingofdarkness
ارسال پاسخ
qwer
ارسال پاسخ

خیلی قشنگ بود
مرسی

tanhaa21
ارسال پاسخ

فوق العاده زیبا

خیلی قشنگ بودمیسی گلم


marya1370
ارسال پاسخ

یاد گرفتم دشمنم را دوستِ من خطاب کنم آفرین... تشکر

saeghe
ارسال پاسخ

و اين دنياي بزرگ ترها آنقدر ها هم زشت نيست

تنها کمي بي رنگ است!
همين ...


سلام عزيزم جلا اخرى
خوفى جيجل طلا


tak_par
ارسال پاسخ
tanha20
ارسال پاسخ

چی بلگ آخر؟؟؟
بی خود
کشتمت اگه بلگ آخرت باشه

Nazanin_Ali
ارسال پاسخ

سوگندم غم نبینه

sepideh82taghdir
ارسال پاسخ

بسیار زیبا

nora1374
ارسال پاسخ

ممنون