دیوار کاربران


farzin71
farzin71
۱۳۹۲/۱۲/۱۱

عُمریســـت در شــبِ چشم‌هـــات
گیر انداخته‌ای دلــم را
حالا
پَرَم می‌دهـــی که برو؟!

farzin71
farzin71
۱۳۹۲/۱۲/۱۱

در این دنیا که حتی ابر ، نمی گرید به حال ما ، همه از من گریزانند ، تو هم بگذر از این تنها

farzin71
farzin71
۱۳۹۲/۱۲/۱۱

در زندگی برای بعضیا
از یک روز ، از یک جا ، از یک نفر به بعد
دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست
نه روزها ، نه رنگ ها و نه خیابان ها
همه چیز می شوند دلتنگی

farzin71
farzin71
۱۳۹۲/۱۲/۱۱

دلتنگم و این درد کمی نیست که
پشت هیچ خط تلفنی صدای تو نیست

farzin71
farzin71
۱۳۹۲/۱۲/۰۷

ک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او

پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای

وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی

دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن

من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم

در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد

گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی

در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم.

farzin71
farzin71
۱۳۹۲/۱۲/۰۷

دستاشو مشت کرده بود.
پرسیدم توی مشتت چیه ؟!
گفت : خودت نگاه کن !!!
دستاشو گرفتم و آروم باز کردم … توی دستاش چیزی نبود !
گفتم : چیزی نیست که ؟!
دستامو که توی دستاش بود فشرد و گفت : نبود ولی حالا هست !
دستام گرم شد و اون لبخند زد …

808atanaz
808atanaz
۱۳۹۲/۱۲/۰۴

"دیدی که سخت نیست...تنها بدون من؟
دیدی که صبح می شود...شبها بدون من؟

این نبض زندگی...
بی وقفه می زند...!
فرقی نمی کند...
با من....بدون من...!

دیروز گرچه سخت...
امروز هم گذشت...
طوری نمی شود...
فردا بدون من..."!

808atanaz
808atanaz
۱۳۹۲/۱۲/۰۳

هر 39 روز یکبار از دوستت یاد کن که اگه مرده بود به چهلمش برسی.....

808atanaz
808atanaz
۱۳۹۲/۱۲/۰۳

نـیـازیــ نیـسـتــ اطـرافـمـونــ پـر از آدم بـاشهــ ...

هـمـونـآیـی کـهـ اطـرافـمـونـنــ آدمــ باشـنــ کـافیـهــ !

808atanaz
808atanaz
۱۳۹۲/۱۲/۰۳

من غرورم را به این راحتی بدست نیاوردم که هروقت دلت خواست خردش کنی...
غرور من اگر بشکند با تکه هایش شاهرگ زندگی تو را نیز خواهم زد