بلاگ كاربران


 

وقتی از مومنان پرسیده می‌شود آیا خدا واقعاً وجود دارد، غالباً با صحبت درباره‌ی رازهای مبهم جهان و محدودیت‌های فهم انسان شروع می‌کنند. آن‌ها بلند می‌گویند، "عقل نمی‌تواند فرضیه‌ی بیگ‌بنگ را توضیح بدهد، پس باید کار خدا باشد." با وجود این، مانند شعبده‌بازی که تماشاگران را با جابه‌جایی غیرقابل مشاهده‌ی یک کارت با کارتی دیگر فریب می‌دهد، مومنان سریعاً راز کیهانی را با شارع دنیوی جابه‌جا می‌کنند. 


پس از انتساب اسرار ناشناخته‌ی گیتی به "خدا"، از این قضیه، به طریقی برای محکوم کردن بیکینی و طلاق استفاده می‌کنند. "ما بیگ‌بنگ را درک نمی‌کنیم - بنابراین شما باید در انظار خود را بپوشانید و به ازدواج گِی‌ها هم رای منفی بدهید." نه تنها هیچ رابطه‌ی منطقی‌ای بین این دو نیست، بلکه در حقیقت متناقض هستند. هر چه اسرار جهان عمیق‌تر باشد، احتمالِ اینکه مسئول این اسرار، کوچک‌ترین اهمیتی به نوع لباس پوشیدن زنان یا رفتار جنسی بشر بدهد، بسیار کمتر می‌شود.


* بیگ‌بنگ: انفجار بزرگ که برخی دانشمندان معتقدند جهان این‌گونه خلق شده است.

رابطه‌ی مفقوده بین راز کیهانی و شارع دنیوی معمولاً از طریق کتابی مقدس پر می‌شود. کتاب پر از جزئی‌ترین مقررات است که همه به راز کیهان مرتبط‌اند. اگر خالق فضا و زمان آن را نوشته باشد، چرا ما را اساساً از برخی تشریفات محرمانه‌ی پرستشگاه و تابوهای غذایی آگاه نکرده است؟


در حقیقت، ما هیچ شاهدی بر این ادعا نداریم که انجیل، قرآن، کتاب مورمون یا وُدا، به وسیله‌ی نیرویی نوشته شده باشد که حکم بر این داده که انرژی با جِرم افزایش یافته به وسیله‌ی سرعت‌ لایه‌های نور برابر است، و این پروتون‌ها ۱۸۳۷ بار فشرده‌تر از الکترون‌ها هستند. 


تا آنجا که ما می‌دانیم، انسانِ خردمند متفکر، پست هر یک از این متون مقدس بوده است. و برخی از آن متون فقط داستان‌هایی اختراع شده توسط اجداد ما، به منظور قانونمند کردن هنجارهای اجتماعی و ساختارهای سیاسی هستند.


۲۱ درس برای قرن ۲۱

یووال نوح هراری

صفحه ۲۴۴_۲۴۵

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


shab
ارسال پاسخ

moritez :
خدا از وجودش در ما انسانها قرار داده

{H}

بله

moritez
ارسال پاسخ

خدا از وجودش در ما انسانها قرار داده


shab
ارسال پاسخ

khazane90 :
احتمالا منظورشون شرایط بد گذرا نبوده بلکه شرایط بدِ مستمر و طولانی مدت بوده
مثلا بی گناهی که رای به نفعش صادر نشده و حقی که پایمال شده و مثالهای اینچنینی
هر کس یه نظر و برداشتی داره

بله درسته ب تعداد انسانها نظرهای مختلف وجود داره وشاید بخاطر همینه ک در دنیا عقاید وحتی ادیان ومذاهب زیادی بوجود اومدا
ممنون بابت حضورتون

shab
ارسال پاسخ

hosein12345 :
{69}


خزان
ارسال پاسخ

shab :
ابتدا ممنون بابت حضور ونظرتون عزیز
وبعد ب گمانم ادمها در لحظه سختیه ک بیاد خدا هستن.جایی ک هیچ توجیهی جز وحود خدا ندارند.
{67}

احتمالا منظورشون شرایط بد گذرا نبوده بلکه شرایط بدِ مستمر و طولانی مدت بوده
مثلا بی گناهی که رای به نفعش صادر نشده و حقی که پایمال شده و مثالهای اینچنینی
هر کس یه نظر و برداشتی داره

hosein12345
ارسال پاسخ
shab
ارسال پاسخ

korosh_ts :
صبوحی
به پرواز شک کرده بودم
به هنگامی‌که شانه‌هایم
از توان سنگین بال
خمیده بود،
و در پاک‌بازی معصومانه گرگ‌ و میش
شبکور گرسنه چشم حریص
بال می‌زد
به پرواز شک کرده بودم من
سحرگاهان
سحر شیری‌رنگی نام بزرگ
در تجلی بود

با مریمی که می‌شکفت گفتم: «شوق دیدار خدایت هست؟»

بی که به پاسخ آوایی برآورد
خستگی باز زادن را
به خوابی سنگین
فروشد
همچنان
که تجلی ساحرانِ نام بزرگ؛
و شک
بر شانه‌های خمیده‌ام
جای نشین سنگینی توانمند
بالی شد
که دیگر بارش
به پرواز
احساس نیازی
نبود

شاملو
-----------
من خدا را دارم!
کوله بارم بر دوش ، سفری می باید
سفری بی همراه ، تا ته تنهایی محض
سازکم با من گفت:
"هرکجا لرزیدی
هرکجا ترسیدی
تو بگو از ته دل:

من خدا را دارم!"

البته اين تجربه سخت من بوده که ....وجودش رو لمس کردم و معجزه اي اون رو کامل حس کردم
هر فرضيه ايي که شمارو به انسانيت برسونه زيباست و قابل احترام..ديگه اثبات عقايد بي اهميته..
استفاده کردم

سپاس
{H}

من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن
من ندیدم بیدی سایه اش را بفروشد به زمین
رایگان می بخشد نارون شاخه ی خود را به کلاغ
هر کجا برگی هست شور من می شکفد
مثل یک گلدان می دهم گوش به موسیقی روییدن

سپاس از شما.
بسیار عالی

korosh_ts
ارسال پاسخ

صبوحی
به پرواز شک کرده بودم
به هنگامی‌که شانه‌هایم
از توان سنگین بال
خمیده بود،
و در پاک‌بازی معصومانه گرگ‌ و میش
شبکور گرسنه چشم حریص
بال می‌زد
به پرواز شک کرده بودم من
سحرگاهان
سحر شیری‌رنگی نام بزرگ
در تجلی بود

با مریمی که می‌شکفت گفتم: «شوق دیدار خدایت هست؟»

بی که به پاسخ آوایی برآورد
خستگی باز زادن را
به خوابی سنگین
فروشد
همچنان
که تجلی ساحرانِ نام بزرگ؛
و شک
بر شانه‌های خمیده‌ام
جای نشین سنگینی توانمند
بالی شد
که دیگر بارش
به پرواز
احساس نیازی
نبود

شاملو
-----------
من خدا را دارم!
کوله بارم بر دوش ، سفری می باید
سفری بی همراه ، تا ته تنهایی محض
سازکم با من گفت:
"هرکجا لرزیدی
هرکجا ترسیدی
تو بگو از ته دل:

من خدا را دارم!"

البته اين تجربه سخت من بوده که ....وجودش رو لمس کردم و معجزه اي اون رو کامل حس کردم
هر فرضيه ايي که شمارو به انسانيت برسونه زيباست و قابل احترام..ديگه اثبات عقايد بي اهميته..
استفاده کردم

سپاس


من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن
من ندیدم بیدی سایه اش را بفروشد به زمین
رایگان می بخشد نارون شاخه ی خود را به کلاغ
هر کجا برگی هست شور من می شکفد
مثل یک گلدان می دهم گوش به موسیقی روییدن

shab
ارسال پاسخ

khazane90 :
کریستن بوبن:
وقتى همه چیز خوب است، آدم به خدا معتقد است.
وقتی همه چیز بد است، آدم به هیچ چیز معتقد نیست

ابتدا ممنون بابت حضور ونظرتون عزیز
وبعد ب گمانم ادمها در لحظه سختیه ک بیاد خدا هستن.جایی ک هیچ توجیهی جز وحود خدا ندارند.

خزان
ارسال پاسخ

کریستن بوبن:
وقتى همه چیز خوب است، آدم به خدا معتقد است.
وقتی همه چیز بد است، آدم به هیچ چیز معتقد نیست