توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
پیرمردی هم عالم خودشو دارهااا
- تعداد نظرات : 9
- ارسال شده در : ۱۴۰۲/۰۲/۲۷
- نمايش ها : 201
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم...
نظرات دیوار ها
از رو مهربونیش و نمیدونم ولی شاید کنجکاوی
البته اونم نمیدونم پس شاید دلواپسی
اونم که بعیده احتمالا ذهنت میگه اگه دلواپس بود که این نبود اوضاعه دل پس اینم کنسله
ولی در هر صورت میاد شاید کم شاید خیلی کم شاید خیلی خیلی کم ولی میاد
همیشه ی اسم تا ابد دل و میلرزونه
کار خوبی میکنی
{40}
شهریار دیگه . از عمق وجودش اومده ن از لب و دهنش
{40}
شهریار دیگه . از عمق وجودش اومده ن از لب و دهنش
چ حس خوبی داره این شعر
معشوقتم گاهی میگذره از کوچت
اگر معشوقه اینقدر مهربون باشه ک دیگه معشوقه نیست
:)
فکر ب گذشته همیشه خوبه حتی اگر گذشته خوب نبوده باشه . حرفم دلیل پزشکی داره ک در این مقال نمیگنجه
62&68
معشوقتم گاهی میگذره از کوچت
اون «عهد قدیم» لابد خیلی خوشایند بوده که همچنان ارزش یادآوری داره براتون