متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    اشعار ناب

  • تعداد نظرات : 1
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۱/۰۷
  • نمايش ها : 135

 

نه تو می مانی

نه اندوه

ونه هیچ یک از مردم این آبادی        

به حباب نگران لب یک رود قسم

وبه کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت

غصه هم خواهد رفت

آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند

لحظه ها عریانند

به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز

تو به آینه

نه

آینه به تو خیره شده است

تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید

و اگر بغض کنی

آه از آینه دنیا که چه ها خواهد کرد

گنجه دیروزت پر شده از حسرت و اندوه و چه حیف

بسته های فردایت همه ای کاش ای کاش

ظرف این لحظه ولیکن خالی است

ساحت سینه پذیرای چه کس خواهد بود

غم که از راه رسید در این سینه بر او باز مکن

تا خدا یک رگ گردن باقی است

تا خدا مانده، به غم وعده این خانه مده

سهراب سپهری

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


peyman6969
ارسال پاسخ

زیبا