دیوار کاربران


кнαησσм gσℓ
кнαησσм gσℓ
۱۳۹۹/۱۲/۰۷

روزتون مبارک

кнαησσм gσℓ
кнαησσм gσℓ
۱۳۹۹/۱۲/۰۵

همیشـــه ڪه نباید گله ڪرد یڪبار هم از ته دلت بگـــو خدایا شڪــرت

Amir_omidi
Amir_omidi
۱۳۹۹/۱۲/۰۳

برای داشتن چشمانی زیبا، با چشمانت خوبی را در دیگران جستجو کن

برای داشتن لب های زیبا با دیگران با مهربانی صحبت کن

و برای داشتن وقار و طمانینه، به گونه ای راه برو که گویا هرگز تنها نبوده ای

تنها نیستی

و تنها نخواهی بود

shab
shab
۱۳۹۹/۱۲/۰۲

‍ شب شكستن بال است يا حصار قفس
كه موج همهمه افتاده در ديار قفس
در اين شكفتن ممنوع گل كدام نسيم
عبور مي كند از سيم خاردار قفس
براي مرغ گرفتار فصل مطرح نيست
هميشه بوي خزان ميدهد بهار قفس
مرا صداي قناري سرود شادي نيست
صداي زنده به گوري ست از مزار قفس
كه گفته است قناري قفس نشين باشد؟
كلاغ بگذرد آزاد از كنار قفس
بخوان ترانه ي پرواز اي قناري عشق
مگر طنين صدا بشكند جدار قفس
تو از سلاله ي رود و نسيم و آوازي
نه از نژاد حصار و نه از تبار قفس
شب شمردن نبض حصار داران را
بخوان نفس به نفس اي نفس شمار قفس
به همسرايي بهمن در اين هميشه حصار
سروده حادثه سر كن به روزگار قفس

بهمن_رافعی_بروجنی
سمبولیسم_اجتماعی
++5

Amir_omidi
Amir_omidi
۱۳۹۹/۱۰/۲۵

وقتی آدم در زندگی تنهاست و دارد فکر می‌کند، باز هم مخاطبِ افکارش فردِ خاصّی است./ نادین گوردیمر

Amir_omidi
Amir_omidi
۱۳۹۹/۱۰/۱۰

ﺍﺯ ﮔﺮﻩﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﻠﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ،

ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻡ،

ﮔِﺮِهی ﺑﻪ ﻧﺎﻓﻢ ﺯﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ

ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻢ!

ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﻩ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ...

ﺷﺎﯾﺪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻩﻫﺎﺳﺖ!

ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﯽ ﻭ ﺻﺒﺮ، ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻧﮕﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺮﻩ ﺑﻌﺪﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﻗﻢ ﺯﺩﻩ ﺩﺍﺭﻡ...

ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﻩ ﻓﺮﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺒﺎﻓﻢ...

ﻓﺮﺷﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻓﺘﻨﺶ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ...

ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻦ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ

ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﻡ...

rayan_send
rayan_send
۱۳۹۹/۱۰/۰۹

خوشبختی از آن کسی است،
که در فضای " شکرگزاری " زندگی کند!

چه دنیا به کامش باشد و چه نباشد...

چه آن زمان که می دود و نمیرسد...

و چه آن زمان که گامی برنداشته،
خود را در مقصد می بیند...

چرا که خوشبختی چیزی جز آرامش نیست...

Amir_omidi
Amir_omidi
۱۳۹۹/۰۹/۲۷

هنگامیکه دری از خوشبختی و آرامش به روی ما بسته میشود ، دری دیگر باز می‌شود ولی ما

اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم که درهای باز را نمیبینیم

+5


Amir_omidi
Amir_omidi
۱۳۹۹/۰۹/۲۴

مردی در جزیره ای افتاد که همه ساکنینش زن بودند...

زنها تصمیم گرفتند مرد را اعدام کنند...

و پیش از اعدام از او خواستند که آخرین درخواستش را بگوید.

مرد گفت:می خواهم زنی مرا اعدام کند که خود را زشت ترین زن جزیره می بیند.!

... مرد تا الان زنده است، مغازه ای باز کرده و خداروشکر اوضاعش روبراهه

+5

Amir_omidi
Amir_omidi
۱۳۹۹/۰۹/۲۳

http://www.hamkhone.ir/member/2796/blog/view/303605/

خوشحال میشم سر بزنین...