توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
یه روز جمعه داریما
نشستم خونه
داشتم حساب کتابامو میکردم
دیدم صدای بچه همسایه بالاییمون میاد
هی گریه میکرد
مامانشم اسم همه ائمه هارو میبرد که کمک کنن
رفتیم در خونش
هی زنگ میزدیم
جواب نمیداد
بچه گریه میکرد
کلی با لگدُ داد تازه متوجه ما شدن
درُ باز کرد رفتیم تو
انگاری بچه خواب بوده
صدای بلند در که بد بسته شده بود
اینُ بد از خواب بیدار میکنه
فشار عصبی بهش اومده بود
با کلی سلامُ صلوات
بچه رو گذاشتن تو ماشین بردن بیمارستان
خدارو شکر سالمِ
ولی من پُشتم گرفته
نظرات دیوار ها
نخستین نظر را ایجاد نمایید !