دیوار کاربران


shab
shab
۱۴۰۱/۰۷/۲۶

یک‌جا در مثنوی و در داستان موسی و شبان، همان‌موقع که شبان در نهایت تردید نسبت به خودش سر به بیابان گذاشته، موسی خطاب به او می‌گوید همین که جهانی از تو در امان است یعنی که کفر تو از جنس ایمان است.

آنها که محصول ایمانشان ، ناامنی، اضطراب و رنج دیگران است،  ایمان ندارند، متعصب و نادانند.
ایمانی که امنیت نیاورد ایمان نیست.

امیرعلی_بنی‌اسدی

+5

yasi98
yasi98
۱۴۰۱/۰۷/۰۸

خوشبختی سه ستون دارد:

فراموش کردن تلخی های دیروز

غنیمت شمردن شیرینی های امروز

امیدواری به فرصت های فردا

الهی همیشه غرق خوشبختی باشید

yasi98
yasi98
۱۴۰۱/۰۷/۰۶


ایستادن اجبــــار،
کوه بود...
"رفتن"، سرنــوشت آب
افتادن، تقـــدیر برگ
و صبــر، "پاداش آدمــــی" ...

پس بی هیچ
چشم داشتی
حراج "مــحبت" کنـــیم
که همه ما
فقــط "خاطره ایم" ..

mojtaba04
mojtaba04
۱۳۹۹/۰۴/۱۸

یارب دل بیچاره من از چه غضب شد
آخه چی شد که شب شد
روزم همه شب بود و شبم این همه شب شد
آخه چی شد که شب شد
شب بود، شبم سرکش و دیوانه شبی بود
در سینه عجب بیخود و بیگانه تری بود
غم بود که بی دعوت دل، ساکن دل شد
دل بود که بی صاحب و سرگشته و ول شد
غم بود که از خون جگر طالب می شد
دل بود که ساغر شد و ساقی خود دل شد

mojtaba04
mojtaba04
۱۳۹۸/۱۰/۲۴

لیاقت بعضی ادما همون قفلیه که به خودشون زدند .

mojtaba04
mojtaba04
۱۳۹۸/۱۰/۰۹

انگار دستام سرده سردن
انگار چشمام شب تارن

آسمون سیاه ابر پاره پاره
شرشر بارون داره میباره

حالا رفتی و من تنها ترین عاشقم رو زمین
تنها خاطراتم تو بودی فقط همین

رفتی برو تنها بمون
با غصه ها همرا بمون

دیگه نمی تونم خسته خستم
طلسم غم رو زدم شکستم

داره چشمام ابر بارون
رو گونه هام شده روون

رفتی و رفتی تنها می مونم
تا آخر عمر واست می خونم

حالا رفتی و من تنهاترین عاشقم رو زمین
تنها خاطراتم تو بودی فقط همین

mojtaba04
mojtaba04
۱۳۹۸/۱۰/۰۹

اگه بگی دیگه نمیخوام تو رو باشه میرم اگه چشات بهم بگه دیگه برو باشه میرم
تو چشم من نگاه کن بگو برو بگو برو میرمو بازم دلم میخواد تو رو

اگه میخوای که از خودت دورم کنی باشه ولی تو خواستی به جدایی مجبورم کنی باشه ولی
تو چشم من نگاه کن بگو برو بگو برو میرمو بازم دلم میخواد تو رو

تو رو دوست دارم چجوری ازت جدا شم خودت میدونی نمیشه
تو رو دوست دارم مثه روزای گذشته تو رو دوست دارم همیشه

با اینکه دوست دارمو از دوری تو میمیرم اگه چشمات بهم بگه میرم
فقط منو نگاه کن بگو برو بگو برو میرمو بازم دلم میخواد تو رو

تو رو دوست دارم چجوری ازت جدا شم خودت میدونی نمیشه
تو رو دوست دارم مثه روزای گذشته تو رو دوست دارم همیشه

mojtaba04
mojtaba04
۱۳۹۸/۱۰/۰۹

عشقم عمرم نمیدونی چجوری دلم میره واسه صدات

نفسم نفسم میره واسه ی خنده روی لبات

تو بگو به دلم نیستی باز تو اتاق به موهات گله سر بزنم

عشقمو دادمو پس نمیگیرم ازت بیا دیوونه برگرد

مردم و جون دادم از ته قلبم و هیچی نخواستم ازت من

قهوه و فال تو عطر رو شالتو این دلو دیوونه کرده

اشکای چشممو نقشه عشقمو دادی به دستای سردت

عشقم عمرم واسه دوری ازت خیلی دلواپسم جونم

نفسم منو تنها نذار نمیتونم از اینجا برم

تو بگو به دلم که چجوری از این همه خاطره دل بکنم

mojtaba04
mojtaba04
۱۳۹۸/۱۰/۰۸

سکوتم از رضایت نیست
دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره
خودش گیر گرفتار
همون بهتر که ساکت باشه این دل
جدا از این ضوابط باشه این دل
از این بد تر نشه رسوایی ما
که تنها تر نشه تنهایی ما

که کار ما گذشته از شکایت
هنوز هم بایبندیم در رفاقت
میریزه تو خودش دل غصه هاشو
آخه هیچ کس نمیخواد قصه ها شو

کسی جرمی نکرده گر بما این روز ها عشقی نمیورزه
بها یی داشت این دل بیشتر ها که در این روزا نمی ارزه

سکوتم از رضایت نیست
دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره

mojtaba04
mojtaba04
۱۳۹۸/۰۹/۳۰

شبای رفتنه تو شبای بی ستاره ست
ببین که خاطراتم بی تو چه پاره پاره ست
با هر نفس تو سینه بغضه تو تو گلومه
با هر کی هر جا باشم عکسه تو روبرومه
آخ که چقدر تنگه دلم برای اون شبامون
کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلامون
چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته؟
هوای پاییزی چرا تو عشقه ما نشسته؟

سپردی عهدمونو بدسته بادو بارون
منو زدی به طوفان خودت گرفتی آروم
قهره تو رامو بسته غم دلمو شکسته
تو این صدای خسته یاده تو پینه بسته غم دلمو شکسته

غرو به باز دوباره شب تو یه انتظاره
ابر تو نگام نشسته خیاله گر یه داره
اسمه تو فریادمه درد تو صدام ترانه
خنده آیینه تلخو بی تو پر از بهانست
آخ که چقدر تنگه دلم برای اون شبامون
کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلامون
چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته
هوای پاییزی چرا تو عشقه ما نشسته
شبای رفتنه تو شبای بی ستاره ست
ببین که خاطراتم بی تو چه پاره پاره ست ..