دلخوشی های کوچک زندگی
دل آدمی ...چه گرم می شود
گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...
به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...
به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"خوبی؟"
به یك جمله زیبا :" مراقب خودت باش"
به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه !
به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...
به یک غافلگیری :به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
دل آدمی گاهی ...چه شاد می شود...
به یک فهمیده شدن ...درست !
به لبخند!
به یک سلام !
به یك خدانگهدار!
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...
و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های
کوچک و ساده را از هم دریغ میکنیم...
و تمام محبت و دوست داشتن مان را گذاشته ایم کنار تا....
به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم ...
بله
من ماجراهای زیادی از سر گذراندم
آدمهای مختلف با غصههای متنوع
زیاد دیدهام
اما فهمیدم یک صبح سرد زمستانی
یه فنجان چای؛ کنار آنی که باید
کفافِ خوب بودن را میدهد
باور کن گرم میشود
هم تنِ آدم به چای
هم دلِ آدم به آدمی
کاش علت حالِ خوب هم باشیم؛
باور کنید دنیا خودش
به اندازه ی کافی مهارت دارد
که دل آدمی را بدرد بیاورد...
کاش علت حالِ
خوب یکدیگر باشیم...