متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    بهارت مبارک

  • تعداد نظرات : 1
  • ارسال شده در : ۱۳۹۱/۱۱/۲۰
  • نمايش ها : 369

می گویند...

این روزها بهار در راه است

تو که چند روزی است ناگزیر از آغوش من دور شده ای

پس چه خیال باطلی می کنند این مردم

من بهارم را چند روزی به زمین امانت داده ام

تا شرمنده ی روی گل های باغچه نشود

بهارانه ی روزهای زمستانی ام!

شرمنده ام...

یک وقت نگویی یادش نبود

یادم بود اما نشد ماهی قرمز تنگ چشم هایت را

مثل همیشه خودم امسال به مهمانی سفره ی هفت سین دست هایت بیاورم

نشد وقت رفتن یک دل سیر نگاهت کنم

نشد...

آخر این چه بهاریست که از آغاز آمدنش قصه ی جدایی برایم رقم می زند؟

نمی شود کمی در آمدنش تاخیر کند تا من طعم گرم آغوشت را روی ذرات تنم حک کنم؟

بهار...

اسمش هم تنم را می لرزاند

باز هم صد رحمت به زمستان خودمان

که تو را هدیه ام می دهد

که جان می دهد و جان نثاری می کند

تا واژه ی زندگی را به تنه ی ستبر درخت تحمیل کند

و کمی آن طرف تر

ما همه چیز را به اسم بهار تمام می کنیم

بگذریم...

بهار هم اتفاقیست که باید بیاید

اما این بار یادش بماند وقت آمدنش بهار مرا نیز با خود بیاورد

آرام جانم...

من از دار قالی این دنیا فقط همین چند کلمه را

پشت سکوت چشم هایم برای تو دارم

من فقط نوشتن می دانم

دست هایم خالی

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


мя_κıпɢ
ارسال پاسخ