بلاگ كاربران


  • دست خدا ...

  • ﯾﮏ ﺗﻮﭖ ﺑﺴﮑﺘﺒﺎﻝ ﺗﻮﻯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ١٩ ﺩﻻﺭ ﻣﯽ ﺍﺭﺯﻩ ﺍﻣﺎ ﺗﻮﻯ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﯾﮑﻞ ﺟﺮﺩﻥ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ٣٣ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺩﻻﺭ ! ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮﭖ ﺗﻮﻯ ﺩﺳﺖ ﮐﯽ ﺑﺎﺷﻪ ! ﯾﮏ ﻋﺼﺎ ﺗﻮﻯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺳﮓ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺩﻭﺭ ﮐﻨﻪ ﺍﻣﺎ ﺗﻮﻯ ﺩﺳﺖ ﻣﻮﺳﯽ ‏( ﻉ ‏) ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺷﮑﺎﻓﻪ ! ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﻋﺼﺎ ﺗﻮﻯ ﺩﺳﺖ ﮐﯽ ﺑﺎﺷﻪ ! ﺩﻭ ﺗﺎ ﻣﺎﻫﯽ ﻭ ﯾﻪ ﺗﮑﻪ ﻧﺎﻥ ﺗﻮﻯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﻣﯽ ﺷﻪ ﺍﻣﺎ ﺗﻮﻯ ﺩﺳﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﯿﺴﯽ ‏(ﻉ ‏) ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻔﺮ ﺭﻭ ﺳﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ! ﺑﺴﺘﮕﻰ ﺩﺍﺭﻩ ﺭﻭﺯﻯ ﺷﻤﺎ ﺩﺳﺖ…
  • تیکه پازل

  • من تکه ای از پازل خداوندم... بی هدف آفریده نشده ام که بی هدف زندگی کنم... میدانم آفریدگاری دارم که همیشه بوده...همیشه هست. .. رهایم نمی کند... تنهایم نمی گذارد... مرگ عاقبت زندگیم نیست... عدم درقاموس پروردگارم واژه ای بی معناست... من قطعه ای اززندگانیم... تکه ای از پازل هستی... مرابا مرگ؛با عدم سرو کاری نیست... خدایم مرا آفریده تا آینه ی او شوم... آفریده تا جان ببخشم...امید دهم... او که نه زاده ون…
  • آیینه ی دل________

  • آفتاب از پشت کوه آرزو، طلوع کرده است... تلالو نور، زمین و زمان را فرا گرفته است... و جهان به نور عشق، نورانی شده است... و حالا وقت آن است... که به روی امید، شادی و مهربانی، لبخند بزنیم... و نظاره کنیم، همه ی این زیبایی ها را... در آیینه ی دل....…
  • بازهم ترانه بخوان_________

  • مرا با نقش نگاه تو پیوندی است میان آینه های غبارگرفته، بین یک مسیر همیشگی که سرشار از عطر یک خاطره شده است، تو در قاب خاطره های من هنوز مثل گذشته می مانی. مثل وقتی که به انتها رسیدم و بهانه ی آغازم شدی. برای خستگی چشمان من بازهم ترانه بخوان... به هر صدایی که از اینجا می گذرد می سپارم صدایم را، شاید روزی آهنگ تنهایی دلم را کسی یا چیزی برایت به ارمغان بیاورد.....…
  • بازهم ترانه بخوان_________

  • مرا با نقش نگاه تو پیوندی است میان آینه های غبارگرفته، بین یک مسیر همیشگی که سرشار از عطر یک خاطره شده است، تو در قاب خاطره های من هنوز مثل گذشته می مانی. مثل وقتی که به انتها رسیدم و بهانه ی آغازم شدی. برای خستگی چشمان من بازهم ترانه بخوان... به هر صدایی که از اینجا می گذرد می سپارم صدایم را، شاید روزی آهنگ تنهایی دلم را کسی یا چیزی برایت به ارمغان بیاورد.....…
  • بازهم ترانه بخوان_________

  • مرا با نقش نگاه تو پیوندی است میان آینه های غبارگرفته، بین یک مسیر همیشگی که سرشار از عطر یک خاطره شده است، تو در قاب خاطره های من هنوز مثل گذشته می مانی. مثل وقتی که به انتها رسیدم و بهانه ی آغازم شدی. برای خستگی چشمان من بازهم ترانه بخوان... به هر صدایی که از اینجا می گذرد می سپارم صدایم را، شاید روزی آهنگ تنهایی دلم را کسی یا چیزی برایت به ارمغان بیاورد.....…
  • بازهم ترانه بخوان_________

  • مرا با نقش نگاه تو پیوندی است میان آینه های غبارگرفته، بین یک مسیر همیشگی که سرشار از عطر یک خاطره شده است، تو در قاب خاطره های من هنوز مثل گذشته می مانی. مثل وقتی که به انتها رسیدم و بهانه ی آغازم شدی. برای خستگی چشمان من بازهم ترانه بخوان... به هر صدایی که از اینجا می گذرد می سپارم صدایم را، شاید روزی آهنگ تنهایی دلم را کسی یا چیزی برایت به ارمغان بیاورد.....…
  • بازهم ترانه بخوان_________

  • مرا با نقش نگاه تو پیوندی است میان آینه های غبارگرفته، بین یک مسیر همیشگی که سرشار از عطر یک خاطره شده است، تو در قاب خاطره های من هنوز مثل گذشته می مانی. مثل وقتی که به انتها رسیدم و بهانه ی آغازم شدی. برای خستگی چشمان من بازهم ترانه بخوان... به هر صدایی که از اینجا می گذرد می سپارم صدایم را، شاید روزی آهنگ تنهایی دلم را کسی یا چیزی برایت به ارمغان بیاورد.....…
  • تو را می خوانم_______

  • تورا می خوانم ای خورشید بی غروب، تورا نه با غزل و قصیده، نه پنهان و دشوار، تورا از ته دل می خوانم که باتو ناگفته ها دارد از این روزگار غریب! چه ساده می خواستم رفیق دلتنگی هایم باشی، بی هراس از نامهربانی ها، تورا در بی رنگی جستجو می کنم، چون کبوتری که به شوق رسیدن، عاشقانه پرواز می کند به جایی که همسفرش تنها رنگی که می شناسد، بی رنگی است....…
  • از تو___________

  • این بار حصار کلمات را می شکنم و دلم را به قاصدک های آواره می بخشم. برای از تو گفتن نیازی به کلام نیست. از تو که بگویم اشکها بی بهانه از آسمان کلامم می بارند. واژه ها در رگ سخنم می جوشند و جملات در قلبم به رقص در می آیند. وقتی از تو می گوییم زمین رهایم می کند تا به آسمانی ترین شعرها عروج کنم و از شاخه معرفتت بیتی بچینم....…