توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
دیالوگ های ماندگار
- صبح که خانه را ترک میکنم، جوانم و شب، پیر به خانه باز میگردم با اندوهی هزار ساله چهار دیواری خانهام، آرام و صبور پذیرای پیرمردی است که سحرگاهان جوان برمیخیزد. عباس کیارستمی
کتاب
- این که آدم در یک زمانه ی خاصی به دنیا آمده باشد و خواه ناخواه، زندانی همان زمانه باقی بماند، هم ناجور است هم ناحق. نمونه ی کامل جبر تاسف انگیز هستی. به این ترتیب، آدم نسبت به گذشتگان به طرزی ناجوانمردانه، برتری پیدا می کند، در حالی که در مقایسه با آیندگان، دلقکی بیش نیست. …
من
- باورت بشود یا نه روزی می رسد که دلت برای هیچ کس به اندازه من تنگ نخواهد شد برای نگاه کردنم، خندیدنم و حتی اذیت کردنم! برای تمام لحظاتى که در کنارم داشتی. روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود می دانم روزی که نباشم هیچکس تکرار من نخواهد شد... بهومیل_هرابال…
زندگی
- زندگی، مثلِ يك استكان چای است. به ندرت پيش می آيد كه هم رنگش درست باشد، هم طعمش و هم داغيش امّا هيچ لذتی با آن برابر نيست. روح انگیز شریفیان کتاب کارت_پستال
گوشه خالی
- همان گوشه خالی دلت که هیچ کس پیدایش نمی کند هیچ کس! آنجا را برای من کنار بگذار...! سید علی صالحی
زن آینده
- انسان در بیست سالگی در مرکز جهان می رقصد، در سی سالگی میان دایره پرسه می زند. در پنجاه سالگی روی حاشیه راه می رود و از نگریستن به درون و بیرون پرهیز می کند. پس از آن ... دیگر اهمیتی ندارد. امتیاز کودکان و سالمندان ، نامرئی بودن آنهاست. کریستین بوبن …
...
- باب اسفنجي: من زشتم .... به هيچ دردي نميخورم ! پاتريك: اتفاقا به درد ميخوري .... باعث ميشي بقيه نسبت به خودشون حس بهتري داشته باشن.