متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


عاشقانه هایت را بگذار روی طاقچه ی دلت برای روز مبادا...

آنجا که خدا پرسید ای بنده ی من چه آوردی؟لبخند بزن وبگو..

بیا خدای من..

یک عالمه عاشقانه و دلتنگی که هیچکس آن را نفهمید حتی تو خدای من....

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


e5238
ارسال پاسخ

در دلم حیات خلوتیست
غرق سکوت
مثل حرفهای بی صدا
مثل لحظه های بی صدای خوب
هر غروب
وقت گرگ و میش پنجره
خیره میشوم به آسمان
رو به انتهای آفتاب
آن زمان
از خودم هزار بار دور میشوم
می روم ته حیاط خلوت دلم
مثل روزهای اول رسیدنم
خالی از غرور میشوم
حرف می زنم
با غروب ، با حیاط ، با خدا
با تمام آیه ها
یک سوال
مثل بادبادکی بدون نخ
گیر میکند مدام
لابلای شاخه های ذهن من
-کیست صاحب حیاط
من و یا
آن همیشه ناتمام

TutU
ارسال پاسخ
peyman6969
ارسال پاسخ