متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - khodaieman1

khodaieman1
قلبت را آنقدر ازعاطفه لبریز کن که اگر روزی افتاد و شکست همه جا عطر گل یاس پراکنده شود
2701
  • جنسیت : زن
  • سن : 41
  • کشور : ایران
  • استان : کرمانشاه
  • شهر : کرمانشاه
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کاردانی
  • نوع رشته : فنی و حرفه ای
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : فراری
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : شما چی کار به من دارید؟
  • علایق من : خدا، مامانم بعدش نفس کشیدن
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : قورمه سبزی و خورشت خلال
  • ورزش مورد علاقه : بدمینتون - والیبال
  • تیم مورد علاقه : تیم ملی آمریکا
  • خواننده مورد علاقه : هر کسی که غمگین بخونه
  • فیلم مورد علاقه : فیلم های آموزنده
  • بازیگر مورد علاقه : آذیتا حاجیان
  • کتاب مورد علاقه : دوبیتی های باباطاهر
  • حالت من : سپاسگذار
  • فریاد من : قلبت را آنقدر ازعاطفه لبریز کن که اگر روزی افتاد و شکست همه جا عطر گل یاس پراکنده شود
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 72481_headokqabzj5grdynzgys63jkueojg293mgfv.jpeg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

9 سال پيش

شب نمایان و

کوچه در خواب است

من به یادِ تو مست و بیدارم

می نویسم: ـ مولا ـ بخوانش عشق

باورم کن که دوستت دارم!

:::: یا بقیه الله آجرک الله ::::::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::
==========================
+++++

9 سال پيش

چشم ها پرسش بی پاسخ حیرانیها
دستها تشنه ی تقسیم فراوانیها
با گل زم سر راه تو آذین بستیم
داغهای دل ما ، جای چراغانیها
حالیا دست کریم تو برای دل ما
سرپناهی است در این بی سر و سامانیها
وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی
ای سرانگشت تو آغاز گل افشانیها
فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید
فصل تقسیم غزل ها و غزلخوانیها
سایه ی امن کسای تو مرا بر سر بس
تا پناهم دهد از وحشت عریانیها
چشم تو لایحیه ی روشن آغاز بهار
طرح لبخند تو پایان پریشانیها

9 سال پيش

شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید
طنین نام مرا موریانه خواهد خورد
مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید
دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم
مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید
در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم
مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید
مگر سماجت پولادی سکوت مرا
درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید

9 سال پيش

در آغاز تنها عشق بود. حتی زندگی و پیدایش شما بر روی این کره ی خاکی نیز برخاسته از عشق است . این عشق بوده است که در یک لحظه مرد و زنی را آنچنان به سوی هم جذب کرده است تا از تلفیق و اتحاد عاشقانه ی بدن آن ها بذر شما متولد گردد .

9 سال پيش

ﺍﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ "ﻏﯿﺒﺖ" ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ،
ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺍﺭﯾﺰ ﮐﻨﻨﺪ...
ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ.
ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؟؟؟
جواب با شما...
نگذاريد گوشهايتان گواه چيزي باشد که چشمهايتان نديده، نگذاريد زبانتان چيزي را بگويد که قلبتان باور نکرده..
"صادقانه زندگي کنيد"
ما موجودات خاکي نيستيم که به بهشت ميرويم.ما موجودات بهشتي هستيم که از خاک سر برآورده ايم...

"الهي قمشه ای " َ

9 سال پيش

نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی ...

به حباب نگران لب یک رود قسم ،

و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت ،

... غصه هم می گذرد ،

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند... ،

لحظه ها عریانند.

به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز.

صبح قشنگ بهاریتون بخیروشادی