پروفایل کاربر - jorj

فقر اینه که پانزده میلیون پول مبلمان خونه بدی اما غیر از ترکیه و دبی هیچ کشور خارجی رو ندیده باشی؛

فقر اینه که دم دکه روزنامه فروشی بایستی و صفحه­ ی اول روزنامه هارو بخونی و بعد یه نخ سیگار بخری و بری؛

فقر اینه که بچه ات تا حالا یک هتل 5 ستاره رو تجربه نکرده باشه و تو هر سال محرم حسینیه راه بندازی؛

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛

فقر اینه که ماشین چهارصد میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛

فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی های تو چی هستند، بعد از یک مکث طولانی بگی موزیک و تلوزیون؛

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛

فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛

فقر اینه که جلوی ملت ادای نوع دوستی رو در بیاری و بری پنهانی تیشه به ریشه ی یکی دیگه بزنی؛

دلم گرفته است

دلم گرفته است

به ایوان می روم و انگشتانم را

بر پوست کشیده ی شب می کشم

چراغ های رابطه تاریکند

چراغ های رابطه تاریکند

کسی مرا به آفتاب

معرفی نخواهد کرد

کسی مرا به مهمانی گنجشک ها نخواهد برد

پرواز را بخاطر بسپار

پرنده مردنی ست .

*
+★★★★★