رد من را بگذاريد به شيدايي خويش
ساغرم را بگذاريد به اغوايي خويش
چه هراسي ست مرا درد دمادم بدهند؟
خو گرفته به غمم صرف شکيبايي خويش
عشق فرموده که رسواي جهاني بشوم
حال من را بسپاريد به رسوايي خويش
همچو فواره که در اوج بيفتد ز غرور
در سقوطم ز نفس هاي تماشايي خويش
من همان خشت فرو ريخته از زلزله ام
که دگر نيست در انديشه ي برپايي خويش
بعد مرگم بنويسيد که عهدش نشکست
تا ابد ماند وفادار به تنهايي خويش
- جنسیت : زن
- سن : 31
- کشور : ایران
- استان : انتخاب كنيد
- شهر : مشهد
- فرم بدن : انتخاب كنيد
- اندازه قد : 1.60
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : قهوه ای
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : انتخاب كنيد
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : انتخاب كنيد
- نوع رشته : انتخاب كنيد
- درآمد : انتخاب كنيد
- شغل : علافی
- وضعیت کار : بیکار
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : هیچکدام
- خدمت : انتخاب كنيد
- شوخ طبعی : متوسط
- درباره من : انتخاب كنيد
- علایق من : انتخاب كنيد
- ماشین من : دوچرخه ام ندارم...چه برسه به ماشین
- آدرس وبلاگ : www.baran-z-f.blogfa.com
- غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
- ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
- حالت من : انتخاب كنيد
- فریاد من : بد حال نيستم!!! اما…آدمها….بد…..حالم را ميگيرند…!!
- اپراتور : انتخاب نشده
- نماد ماه تولد : مهر
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
گفت جبران میکنم ...
گفتم کدام را ؟؟؟
عمر رفته را ؟؟؟
روح شکسته را ؟؟؟
دل مرده اما تپنده را ؟؟؟
یک دریا اشک را ؟؟؟
حالا من هیچ.... چگونه جواب این تارهای سفید را میدی ؟؟؟
نگاهی به سرم کرد و گفت: وای !!!
خبر نداشتم چه پیر شدی ....
گفتم جبران میکنی ؟؟؟
سرش رو انداخت پایین و گفت کدام را ؟؟؟
ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻗﺪﻡ ﻣﯿﺰﺩﻩ،
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻬﺶ
ﻣﯿﮕﻪ : ﻓﻠﺪﻭﺳﯽ، ﺷﺎﻋﻠﻢ، ﻋﺠﯿﺠﻢ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﯿﮑﺎﻝ
ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ؟ - ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺑﺎ ﺍﻓﺴﻮﺱ
ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﺴﯽ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻝ ﺳﯽ -
ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺩﻫﻪ ﻫﺸﺘﺎﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪﻥ
ﺭ ﯼ ﺩ ﻥ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺭﺳﯽ
سلام
حال همه ی ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور
که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند
با این همه عمری اگر باقی بود ، طوری از کنار زندگی می گذرند
که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بی درمان
.
.
http://www.hamkhone.ir/member/11222/blog/view/55401--/
+5
☆❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤☆
◠◡◠◡◠◡◠◠◡◠◡◠◡◠◠◡◠◡◠◡◠
بوﮮ هجرتــــ می آید ...
باید امشبــــ برومــ ...
باید امشبــــ ،
چمدانـﮯ را کـﮧ بـﮧ اندازه ی پیراهن تنهایـﮯ من جا دارد ،
بردارمــ و بـﮧ سمتـﮯ برومــ ...
رو بـﮧ آن وسعتـــ بـﮯ واژه کـﮧ همواره مرا مـﮯخواند ...
کـَفشـــ ـهایم کـــو ؟!
( سـٌهرابـــــ )
◠◡◠◡◠◡◠◠◡◠◡◠◡◠◠◡◠◡◠◡◠
❤❤❤ My New Blog ❤❤❤
◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣
❧❣ پـرنـده ی مهـاجـِر ❧❣
http://www.hamkhone.ir/member/1785/blog/view/54964/
نظــــــرتـون واســَـم مهمـــه ...
◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣
ᄽᄽᄽධღ ❺✦ ღධᄿᄿᄿ
▁▔▁▔◥ⓜ.ⓖⓗ◤▔▁▔▁
☆❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤☆
80
کاش روياهايمان روزي حقيقت مي شدند
تنگناي سينه ها دشت محبت مي شدند
سادگي مهر و صفا قانون انسان بودن است
کاش قانونهايمان يک دم رعايت مي شدند
اشکهاي همدلي از روي مکر است و فريب
کاش روزي چشم هامان با صداقت مي شدند
گاهي از غم مي شود ويران دلم
کاشکي دلها همه مردانه قسمت ميشدند
http://www.hamkhone.ir/member/11222/blog/view/55325--/
+5