می گویند یک انسان فقط به سه چیز برای شادی واقعی در زندگی نیاز دارد
کسی برای عشق ورزیدن، کاری برای انجام دادن و چیزی برای امید داشتن.
- جنسیت : زن
- سن : 38
- کشور : ایران
- استان : البرز
- شهر : کرج
- فرم بدن : لاغر
- اندازه قد : 1.80
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : مشکی
- تیپ لباس : اسپرت
- سيگار : نمیکشم
- وضعیت زندگی : تنها
- اجتماع : تعامل با همه ی افراد
- زبان : فارسی
- برنامه مورد علاقه : فيلم هاي كمدي
- وضعیت تاهل : تنها / هرگز نمیخوام ازدواج کنم
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : دیپلم
- نوع رشته : علوم تجربی
- درآمد : متوسط
- شغل : آزاد
- وضعیت کار : تمام وقت
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : هیچکدام
- خدمت : نرفتم
- شوخ طبعی : متوسط
- درباره من : آرامش قبل طوفان
- علایق من :
مهم ترینش عاشق حیوانات و طبیعت
و ..... - ماشین من : هر وقت خریدم میگم
- آدرس وبلاگ : ندارم
- غذای مورد علاقه : بد غذا نیستم
- ورزش مورد علاقه : والیبال ، شنا و...
- تیم مورد علاقه : تیمی که قشنگ بازی کنه
- خواننده مورد علاقه : خواننده خاصی مد نظر ندارم
- فیلم مورد علاقه : انیمیشن ، کمدی ، ترسناک و ....
- بازیگر مورد علاقه : هر بازیگری که در ایفای نقش بهتر باشه
- کتاب مورد علاقه : رمان
- حالت من : مهربون
- فریاد من : واقعی باش ، خودت باش
- اپراتور : همراه اول
- نماد ماه تولد : مرداد
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد


کسانی هستند که گمان می برند تنها هوشیاران، تنها سخنوران و تنها خردمندانند، بازشان می کنند، تهی هستند. خردمند ننگ ندارد از دیگران بیاموزد و خطایش را دریابد. لجاجت از ابلهی است نه خردمندی. از درخت ها بیاموز، آنگاه که با جنبش طوفان هماهنگ گردند نازکت ترین شاخساری به جا می ماند، ولی آنگاه که در برابر باد گردن افرازند از ریشه برکنده اند. هرگز دیده ای که دریانوردی کاردان باد را بشنود و بادبان را همچنان سخت بگذارد؟ و اگر چنین کند به زودی باید کشتی واژگون را در آب براند.
سوفوکلس
از کتاب" افسانه های تبای"
+5

,•’``’•,•’``’•,
.’•,`’•,*,•’`,•’
....`’•,,•’`
-----------♥
---------♥
--------♥
-------♥
-----♥
---♥
--♥
سلاملکممممم

من أعطاك عذراً
زائفاً للرحيل...
أعطه ألف شكر لعدم البقاء...
هر کس برای رفتن بهانه ای واهی برایت تراشید تو برای نماندنش هزار بار از او تشکر کن.

خوبیاش این بود که همه من را یک آدم قوی میشناختند و فکر میکردند همه چیز را درست میکنم و به اوضاع مسلطم؛ هرچند اگر همان لحظه زمین خورده بودم و داشتم به پهنای جان، اشک میریختم!
خوبیاش این بود که هیچکس باور نمیکرد چقدر کم آورده و چقدر غمگینم!
شبیه به بنای چوبی باشکوهی بودم که از درون توسط موریانهها خالی شدهبود و در کمال عظمتی که حفظ کردهبود، هر لحظه با تلنگری فرو میریخت...
تصور میکردند قوی هستم، تصور میکردند به سپاه مشکلات پیروز میشوم، تصور میکردند هیچ چیز مرا از پا در نمیآورَد؛ اما فقط تصور میکردند...