متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - FARAHI

  • جنسیت : زن
  • سن : 30
  • کشور : ایران
  • استان : مازندران
  • شهر : رامسر
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : رسمی
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : با خانواده
  • اجتماع : صاحب نظر
  • زبان : فارسی
  • برنامه مورد علاقه : دیگر..
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم تجربی
  • درآمد : متوسط
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : دانشجو
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : میانه رو
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : سیاوش قمیشی-مسعود صادقلو
  • فیلم مورد علاقه : کانجورینگ۱-۲
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انگشتر عقیق
  • حالت من : مهربون
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : اسفند
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 104029_headr8psezykmds5acq69nfre8hjtyz16tyns.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

7 سال پيش

مبتلا به رفتنم
همیشه بوده ام
از آدم ها
مرا خاطره‌ای خوب ، بس .
.
.
.

نیکی فیروزکوهی


7 سال پيش

دو چیز از یاد آدم نمیره

دوستهای خوب و روزهای خوب

ولی یک چیز همیشه تو قلب آدم میمونه

روزهای خوبی که

با دوستان خوب گذشت...
و سلام بر کیجای مازرون

7 سال پيش

ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘــﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ ؛؛ ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ ؛؛ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺳﻴــﻞ ﺑــﺎﺭﺍﻥ ﮔــــﺮ ﺑﺒــــﺎﺭﺩ ﺍﺯ ﻧﺴﻴـــــﻢ ﺻﻮﺭﺗﻲ !!
ﻏــﻢ ﻣﺨـــﻮﺭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﻣﺨﺘﺼــــﺮ ﮔــﻮﻳﻢ ﺍﮔـــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻥ ﺷـﻮﺩ ﮐﺎﺷﺎﻧﻪ ﺍﻱ !!
ﺟــﺎﻱ ﻫــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﺎﺧــﻲ ﻧﻤﺎﻳـﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺍﻱ ﺧــﺪﺍ ،،،،،
ﻫــﺮﮔﺰ ﻧﺒﻴﻨـــﻢ ﺑﺸــﮑﻨﺪ ﻗﻠـــﺐ ﮐﺴﻲ
ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎطﻨﺶ ﺍﺯ ﺭﻳﺸـﻪ ﻭﻳـــﺮﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ

7 سال پيش

خودت باش،
نه تندیسی که دیگران می خواهند،
وقتی روحت را قالب فکر دیگران میکنی،
زیبا میشوی به چشمشان،
اما،
قبول کن،
تمام مجسمه ها شکستنی هستند،
در کمال زیبایی…..

7 سال پيش

آخرین جمعه ی مرداد
کش آمد!
چسبید به تیر
به اردیبهشت
به دی
آخرین جمعه ی مرداد کش آمد تا سال ها قبل...
تا آن روز ها که تابستان را
بستنی یخی
و پشمک های رنگی
و تاب سواری
و شمال
و دامن کوتاه
و آفتاب سوختگی
و گاهی خون دماغ تشکیل می داد.
تا آن روز ها که دل ، خوش بود.
تا آن جمعه های مردادی که غم سی و یک شهریور نداشت.
تا آن جا که به اسب می گفتیم ابس و دست چپ و راستمان را با هم تشخیص نمی دادیم.
آخرین جمعه ی مرداد کش آمد
تا لبخند گرم سال ها پیش!