:.....
- جنسیت : زن
- سن : 29
- کشور : ایران
- استان : تهران
- شهر : تهران
- فرم بدن : متوسط
- اندازه قد : 1.80
- رنگ مو : قهوه ای روشن
- رنگ چشم : قهوه ای
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : نمیکشم
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : انتخاب كنيد
- نوع رشته : انتخاب كنيد
- درآمد : انتخاب كنيد
- شغل : انتخاب كنيد
- وضعیت کار : انتخاب كنيد
- دین : کاتولیگ
- مذهب : دیگر
- دید سیاسی : هیچکدام
- خدمت : نرفتم
- شوخ طبعی : اخمو
- درباره من : انتخاب كنيد
- علایق من : انتخاب كنيد
- ماشین من : ندارم
- آدرس وبلاگ : ندارم
- غذای مورد علاقه : خوراک
- ورزش مورد علاقه : فوتبال
- تیم مورد علاقه : بارسلونا
- خواننده مورد علاقه : هیچکس
- فیلم مورد علاقه : ترانسپورتر
- بازیگر مورد علاقه : آتیلا پسیانی
- کتاب مورد علاقه : نوچ
- حالت من : خوشحال
- فریاد من : هدیه و رای و ارسال دیوار = دوستی
- اپراتور : ایرانسل
- نماد ماه تولد : خرداد
- تعداد اخطار : اول
- دلیل اخطار : گذاشتن شماره |DJzix
- هدر پروفایل : 29250_headmryn94afzs3c41tq1xzmzbxa8btr5jzgzo.jpg
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
تو نیامدی
و تمام خواب های عاشقانه ام
در برزخ دست هایمان
تعبیر شد
راست می گفتند
چقدر "خواب زن چپ است"!
می گویند ارامش یعنی سکوت یعنی تاریکی یعنی کز کردن در کنجی نه...
ارامش سکوت نیست تاریکی نیست بی جوش وخروش نیست.
ارامش یعنی تلاطم درعین ارامی,پرهیاهو درعین سکوت,تاریکی در عین
درخشندگی.ارامش یعنی دریای وجودت انقدر تلاطم کند که قلبت را به تپش بیندازد,ذهنت را اشفته کند,چشمانت را تا عمق روشنایی بخشد.
ارامش یعنی انقدر شاد باشی تا حتی برای لحظاتی لبخند از لبانت محو نشود
انقدر شاد باشی که چشمانت وقتی برای اشک ریختن نداشته باشند...
انقدر بخندی که لبانت جایی برای لب برچیدن نیابند.
ارامش یعنی وجودت پراز لبخند باشد,پراز وقار,پراز متانت...
ارامش یعنی زیبازیستن,ساده زیستن,بی دغدغه زیستن.
ارامش یعنی در عین غمگینی لبخند زدن,درعین ناراحتی یرنشاط بودن.ارامش یعنی
در اغوش گرفتن شادی در مقابل سختی ها و دشواری ها اری در اغوش بگیر شادی را
تا بلکه غم حسودیش شود و برای همیشه باتوقهر کند.شادی را محکم در اغوش بکش
تا ارامش را به دست اوری شادی و ارامش خوشبختی را درپی دارند وهمه در
وجودت خانه دارند,باغم قهر کن تا ان هارا به دست اوری
بعد از انتظار طولانی آسمان و تنگدستی زمین و سالهای ترس
برای ملامت سقف های کوتاه و دلجویی چلچله های فروردین
به ملاقات تو آمدم!
تا نامم را، دلم را و واژگانم را به تو بسپارم...!
عرق پیشانیام را بگیر
می خواهم دو زانو در برابرت بنشینم
و تا حریر پیراهنت را شاپرکها بیرون می آورند
دستی به گیسوانت فرو برم
میان خنده های تو ،
قرص ماه و کودکان بذر و بالهای شانه به سر آواز می خوانند
تو، تمام آن چیزی هستی که من به خواب دیده بودم
تو، دانه ی خورشیدی ، مهربانی انگور
و من ، بی آنکه ناخنهایم را به گاوآهن ببندم زمستان را سرافکنده خواهم کرد
تو صدایم می کنی و پیراهنم پر می شود از بهــار...
من که همه عمر، آسمان را به تردید نگریسته بودم
حالا می خواهم چایم را در کهکشان شیری بنوشم
حبه ی قندی تعارفم کن
این اتفاق عجیب که در جان من افتاده است
خواب باغ را در تاریکی ام سبز می کند...
http://www.hamkhone.ir/member/82751/blog/view/218552--/
درد و دل گنجشک باخدا...