این طور قبول نیست !
چشم هایت را زمین بگذار !
بیا دست خالی بجنگیم …
5+
- جنسیت : مرد
- سن : 37
- کشور : ایران
- استان : انتخاب كنيد
- شهر : انتخاب كنيد
- فرم بدن : متوسط
- اندازه قد : 1.70
- رنگ مو : قهوه ای تیره
- رنگ چشم : قهوه ای
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : نمیکشم
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : کاردانی
- نوع رشته : علوم انسانی
- درآمد : متوسط
- شغل : آزاد
- وضعیت کار : آزاد
- دین : مسلمان
- مذهب : انتخاب كنيد
- دید سیاسی : هیچکدام
- خدمت : رفتم
- شوخ طبعی : شوخ طبع
- درباره من : من شوخ طبعم ولی از بینظمی و بدقولی بدم میاد
- علایق من : آدمای روراست رو دوست دارم
- ماشین من : 206
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : همه چی
- ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
- حالت من : انتخاب نشده
- فریاد من : انتخاب كنيد
- اپراتور : انتخاب نشده
- نماد ماه تولد : انتخاب نشده
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
رشد نیلوفر در مرداب
اثبات این نکته است ...
میتوان در بدترین شرایط بهترین بود.
..........................
بلاگ جدیدم : داستانک ،در کشتی زندگی، با خدا بودن بهتر از نا خدا بودن است…
http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/85312/
دوست عزیزم ، خوشحال میشم عطر خوشبوی حضورتو در بلاگم داشته باشم ، تشکر
هـر کســی را کــه ایــن روزهــا مـیبــینـی دم از تــنـهــایی میـزند چــه ظـالــمــانه نادیـده گـرفتـیــم خــدایــی را کـــه در ایــن نــزدیـکیستــــ...
❤ ▬▬+❺ ▬▬❤
لباسها در آب کوتاه میشوند و برنجها دراز.
در درازای زندگی لباس باش ودرپهنای آن برنج
و اگر عمق این پیام را نفهمیدی
بدان که تنها نیستی، چون منم نفهميدم!
زن: میشه توی کار باغچه کمکم کنی؟ مرد: تو فکر کردی من باغبانم؟ زن: میشه توی تعمیر دستگیره در کمکم کنی؟ مرد: تو فکر کردی من نجارم؟ بعد از ظهر مرد از سر کار بر میگردد و میبیند همه چیز درست شده است ... ... مرد: کی دستگیره در رو درست کرد و باغچه را رو به راه کرد؟ زن: مرد همسایه. و در ازاش ازم خواست یا یک همبرگر بهش بدم یا یک لب! مرد : حتما تو به او همبرگر را دادی؟ زن: تو فکر کردی من گارسون رستورانم؟